آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

از سادگی ست گر به کسی تکیه کرده ایم...

 

من یه دختر غریبه،توی شهر آدمکها

مثل آدمهای قصه واسه خیلیا معما

پر دانایی اوجم،تهی از دانش پرواز

پرم از لحن کبوتر خالی از قدرت آواز

حرف من جنس خزونه،نقطۀ پایان گلهاست

کسی باورش نمی شه،قهرمان یک زن تنهاست.

 

 

این مثنوی حدیث پریشانی من است،بشنو که سوگنامۀ ویرانی من است،امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام،بلکه به یُمن آمدنت جان گرفته ام .

گفتی :غزل بگو،غزلم، شور و حال مرد بعد از تو حس شعر فنا شد خیال مرد .گفتم مرو که تیره شود زندگانیم با رفتنت به خاک سیه می نشانیم.

گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد بر چشم باد فرصت دیدن نمی دهد،وقتی نقاب، محور یک رنگ بودن است،معیار مهرورزیمان سنگ بودن است.

دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی ست اصلا کدام احمق از این عشق رازی ست،این عشق نیست فاجعۀ قرن آهن است من بودنی که عاقبتش نیست بودن است.

حالا به حرفهای غریبت رسیده ام فهمیده ام که خوب ِ تو را،بد شنیده ام.حق با تو بود از غم غربت شکستم بگذار صادقانه بگویم که خسته ام.

بیزارم از تمام رفیقان نارفیق اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق،من را به ابتذال نبودن کشانده اند روح مرا به مسند پوچی نشانده اند،

تا این برادران ریاکار زنده اند یعقوب درد می کشد و کور می شود،یوسف همیشه وصلۀ ناجور می شود.

اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند منصور را هر آینه بر دار می زنند،اینجا کسی برای کسی ،کس نمی شود حتی عقاب در خور کرکس نمی شود،

جایی که سهم مردم به جز تازیانه نیست،حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نیست .

ما می رویم چون دلمان جای دیگر است،ما می رویم هر که بماند مخیر است،ما می رویم گر چه ز الطاف دوستان بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است .

دل خوش نمی کنیم به عصمان و مذهبش در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است . ما می رویم مقصدمان نا مشخص است هر جا رویم بی شک از این شهر بهتر است .

از سادگی ست گر به کسی تکیه کرده ایم اینجا که گرگ با سگ گله برادر است . ما می رویم ماندن با درد فاجعه ست .در عُرف ما نشستن یک مرد فاجعه ست .

دیریست رفته اند امیران قافله ما مانده ایم قافله پیران غافل . اینجا اگر چه باب منو پای لنگ نیست ،باید شتاب کرد مجال درنگ نیست .

بر درب آفتاب پی باج می رویم ما هم بدون بال به معراج می رویم! ــــــــــــ

 

 

 

..رفتی از باور من

گر چه جایت خالی ست.

حیف

در قصۀ پر غصۀ من

قصۀ رفتن و دل کندن تو

قصه ای تکراری ست...

**

 


ایشالا روزی شما...ولی نه اینقدر دیر

 

 


عزیز ترینم

شهر همچنان در امن و امان است

از مرگ و قحطی و تهمت ودیوانگی خبری نیست

از دزد و روسپی

از سایه های شغال و مار و افعی و عقرب.

اما دروغ چرا؟

حالم بد است.

هر چند لحظه سرم سوت می کشد

دیگر به سکوت هیچ دیواری اعتماد ندارم.

دکتر خیال می کند این تهوع از پوچی ست

تجویز کرده تمام پرده های خانه را بسوزانم

و با پلک های باز بخوابم.

من بعد،از ترس این اشباح بی سپیده

بگو چگونه نلرزم؟

حالا برو برای خودت بخواب و

ستاره سوا کن.

وچند لحظه بعد

در انتهای نامه

صدای گریه می آید.


 


جادویم کن

به کوچکی قرصی

که تسکین می دهد آلام بزرگت را

سپس

تکه،تکه

و ذوب میان عروقت

حالا نفس بکش

عمیق

عمیق تر!

 

نظرات 21 + ارسال نظر
مرورگر.کام پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:25 ق.ظ http://www.moroorgar.com

آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::

نیما پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ق.ظ http://gamoos.blogsky.com

بلاگ صورتی
...
آدم یاده چیز های دور میندازی
بلاگ جالبی بود تبریک می گم به بلاگ منم سرس بزن

علی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ق.ظ

این ۲ تا که نظر دادن عابر پیاده بودن قبول نیستن :( من اولم.

تا ۳ تا نشدن من اینو نوشتم ...

مهدی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:04 ق.ظ http://www.shafeezargar.blogfa.com

سلام...
چیزی به نظرم آمد که حیف است نگویم...
وزن مصراع:«جایی که سهم مردم به جز تازیانه نیست» اشکال دارد. مثلا (فقط برای مثال) باید اینگونه گفته شود:«جایی که سهم عاطفه جز تازیانه نیست...»
یکی دوتا غلط املایی هم وجود دارد که اصلا مهم نیست...
لذت بردم(نه بعنوان تعارف!)
..
...
....
تا بعد.

علی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:09 ق.ظ http://barakat.blogsky.com/

سلام

بی تعارف بگویم دلگیر شدم!

من فکر می کردم مطالب ادبی که می زنید مال خودتونه البته به شک افتادم و چند بار ازت پرسیدم ولی خوب جوابی ندادی

جالبه الان که مثنوی حدیث پریشانی رو تو گوگل جستجو می کردم ۷-۸ جا این مطلب رو پیدا کردم که هیچ کدام از منبع یا نویسنده اصلی اسم نبرده بودن (و حتی ۲-۳ تا اسم خودشان را پای آن زده بودند) واقعا متاسفم.
(در مورد خوانا ترین کاغذی که می توانی تا همیشه سیاهش کنی منم! عین این مطالب صادق بود.)

این خیلی خوبه که آدم چیزهایی رو که می خونه و خوشش می یاد رو به دیگران هم نشون بده ولی به نظرم درست نیست که با کوتاهی در آوردن منبع و ماخذ اون باعث بشیم این شبه ایجاد بشه که این مطلب مال خودمنه.

محمد رضا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:34 ق.ظ http://www.teshneyebaran.blogfa.com

عشق زمانی خوبه که با تمام وجود روح و جسم رو به دست وفاداری بسپاریم و با تمام قدرت به جنگ تنهایی بریم و بدونیم واژه عشق یعنی چی؟
عشق رو میتونیم از یه بچه تازه بدنیا امده یاد بگیریم که چطور به مادر عشق می ورزه و بدونبالش گریه میکنه وبیتابه
عشق رو میتونیم از مرغ عشق یاد بگیریم که اگه یکیشون بمیره اون یکی هم میمیره

ulysses پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:44 ب.ظ http://ulysses.blogfa.com

سلام
همه ی پستت خوندم اما نمیدونم چرا عنوان نوشتت یک شکلی دیگه به دلم نشست.
یادش به خیر یک دوستی می گفت: به خورشید هم بگویید اگر برای تابیدن بر سر ما منتی دارد از فردا دیگر برای تابیدن نیاید. همیشه دنبال این حرف رفتن نتیجه اش عدم تکیه به کسی هست.

احسان پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:14 ب.ظ http://ehsansenator.blogfa.com

احسان پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:20 ب.ظ http://ehsansenator.blogfa.com

سلام
جای پاهاتو که دیدم کلی امید گرفتم
راستش نمیدونم چرا دل گرفته آدم همیشه به دیگران امید میده .
نمیدونم چرا هالا که دارم واست مینویسم بقض گلومو گرفت...
بازم میام
به زودی آپ میکنم

سعید پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.saeed1722.blogfa.com

سلام خوبین وبلاگ بسیار جالبی رو دارین

اگه میشه حتما ای دی خودتون رو برام آف بزارین ممنون بای

نیما پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:47 ب.ظ http://gamoos.blogsky.com

تو لیست دوستانمی
خوشحال می شم منم....
تو دوستای شما باشم

علی جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ق.ظ

سلام

(اینو رو نظر آخری که برایم نوشتید نوشتم - یعنی اون هم باید کنار دستتون باز باشه)

۱. سارا خانم من که آخر همون نظرم هم گفتم که : این خیلی خوبه که آدم چیزهایی رو که می خونه و خوشش می یاد رو به دیگران هم نشون بده ولی به نظرم درست نیست که با کوتاهی در آوردن منبع و ماخذ اون باعث بشیم این شبه ایجاد بشه که این مطلب مال خودمنه.

۲. می رم شعرهای خودتون رو می خونم (من این جور چیزها رو بیشتر دوست دارم)

۳. نه من ابدا همچین منظوری نداشتم. اگر نظر قبلی رو جوری نوشتم که همچین برداشتی می شه عذر می خوام. ما هیچ وقت از این جسارت ها به شما نمی کنیم)

۴. مرسی

۵. اهه. شما من و تو وبلاگتون از در راه ندید من از پنجره می یام :)‌

۶. و همچنین

غلی جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ق.ظ

راستی در مورد این شعر قرص منظورتون قرص x بود =))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

[ بدون نام ] جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:35 ق.ظ

غلی نه علی :)

پرنده عاشق جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:02 ق.ظ http://www.ali-niceboy.blogfa.com

سلام به آبجی سارا
خوبی یا بهتری ؟
ببخشید که دیر سر زدم
اما در کل با حال بود
مخصوصا عکسهای دوشیزگان محترم که خیییییییلی جوون
به نظر می رسیدند و اون عکسهای دماغ ها
راستی من شما رو لینک کردم اگه دوست اری من هم لینک کن
بازم به ما سر بزن
با چشمانی منتظر بر در
بای

پینوکیو دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:46 ب.ظ http://pinochio1384.blogfa.com

سلام
خوبی
وبلاگ بامزه ای داری
اما در این رنگ صورتی یه غمی احساس کردم
ولی نه نه
خوبه شادی
خوبه
تشابه اسمی بامزه ای بین اسم وبلاگ من و تو هست
پینوکیو و آدمک
من آدمک چوبی هستم و تو آدمک ...
نمی دونم آدم آهنی؟
آدمک پلاستیکی هستی ؟
شوخی بود
به وبلاگ من سر بزن

کلبه دوست پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:23 ب.ظ http://www.kolbeye-doost.parsiblog.com

..:::::..... ای مهربان ..... سلام .....:::::..

امیدواریم که همیشه شاد و بهاری باشید .. ولی .. هیچ وقت ابر بهاری نباشید .

مثل همیشه زیبا بود ..... امیدواریم که همیشه بهترین باشید ..

لطفا .. ما را از به روز شدن خود با خبر کنید .

امیدواریم که در کلبه زیبایتان .. جایی برای زندگی داشته باشیم .
..............................................................

ای کاش .....

کسی عاشق کسی نمی شد

.. اما .. وقتی عاشق شد دیگه هیچ وقت تنهایی رو به آغوش گرم

یار عزیزش بر نمی گردوند .

ای کاش .....

بیوفایی به دنیا نمی اومد .

ای کاش .....

دروغ به دنیا نمی اومد .

..............................................................

کلبه دوست .. با موضوع :: ..... 3 خبر ..... :: به روز شد .

..............................................................

منتظر حضور گرم شما دوست مهربان و عزیزمان در کلبه مان هستیم .

( کلبه دوست ) ( سلطان عشق مادر ) www.kolbeye-doost.parsiblog.com

آرزومند آرزوهای سبز شما دوست مهربان و عزیزمان .

پرنده عاشق جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:28 ق.ظ http://www.ali-niceboy.blogfa.com

سلام آبجی سارا
حلت خوبه
ممنون که بازم به من سر زدی
داشتم از این طرفها رد می شدم گفتم یه سلامی کرده باشم
من تا بعد خرداد نمی آپم
با چشمانی منتظر بر در
اما همچنان به شما دوست عزیز سر خواهم زد
بای

حرفهای نگفتنی جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:58 ب.ظ http://mimic.blogsky.com

ستاره بخت هیچ کس شوم نیست،ما هستیم که آسمان را بد تعبیر مى کنیم

فروزنده پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:51 ب.ظ http://majaaz.blogfa.com

سلام
این ؛این مثنوی حدیث پریشانی من است...؛ شاعرشو نمیشناسی؟؟؟ ... مدتیه دنبالش میگردم... اگه خبری داشتی یا سر نخی بگو...

هیچ یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:25 ب.ظ

بسیار بسیار بسیار زیبا بود نه بینهایت که بینهایت متعلق به اوست.
موفق باشی نازنین همراه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد