آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

دست من نیست چه کنم...

 

 

دست من نیست چه کنم،عاشقتم
شعر هر روز و هنوز و هر دفم
واسه تو قلبمو قایق می کنم
می سپرم به دست دریای خدا
می شینم قایقو دریا رو تماشا می کنم
دست من نیست چه کنم،عاشقتم
می شینم یه عمر تماشات می کنم
عکس چشماتو می گیرم روی چشمام می زارم
از کنار باغ ناز خنده هات یه سبدبوسه می چینم به اتاقم میارم
دست من نیست چه کنم آخه من عاشقتم
حاضرم به خاطرت پشت خورشید بشینم
تو آسمون داد بزنم بذار مردم بدونن که دیوونم
آخه چیزی ندارم نشون بدم که عاقلم
آخه من عاشقتم
آخه من عاشقتم
آخه من عاشقتم...

 


روز اولی که دیدمت
تو نگاه فهمیدم که رسیدم بهت
اومدی جلو به من دادی دوتا دستت
خندیدی گفتی تنهایی شده بسه ت
بگو چرا یهو عاشقت شدم
چرا برای تو زنده می شدم
چون تو دست گرمت عشقو دیدم
من اونیم که به عشق می خندیدم
تو می گفتی عاشق شدی مثل من
نترس بیا جلو قلبتو بدش به من
حالا بیا بشین پیش من عشق من
واسه بوسه از رو لبات من تشنه ام
یهو دلمو گرفتی تو به بازی چون
گفتی اگه دوسم داری بهم ثابت کن
همه چیرو بهت ثابت کردم اما تو...