آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

طرز تهیه یک سفر خیال انگیز...

 

 

من می خوام شما رو به یه سفر خیال انگیز ببرم.یه سفر عجیب و اسرار آمیز که مطمئنم هیچکدوم از شما به اونجا سفر نکردید.فقط کافیه که به حرفام و دستوراتی که می دم با دقت و تمرکز گوش بدید.در این صورت من تضمین می کنم این بهترین لذت بخش ترین و کم خرج ترین راه ممکن برای این سفر می تونه باشه...

 

 

خب حالا اگر آماده هستید لطفا بدنتون رو در حالت ریلکس قرار بدید،عضلاتتون رو همراه بازدم به بیرون از بدنتون منتقل کنید.اگه یه لباس بلند سفید هم بپوشید دیگه معرکه اس.به هیچ چیز فکر نکنید.ذهنتون رو از فکرهای زائد که باعث انقباض و خستگی اعصاب شما می شن تخلیه کنید.حالا لطفا آروم و راحت دو تا نفس عمیق بکشید و نفس سوم رو توی سینتون حبس کنید و تا زمانی که نگفتم رها نکنید.حالا به نقطه ای در مقابلتون خیره بشید.تصاویری که توی اون نقطه دارن شکل می گیرن ببینید.تصاویری که براتون جذاب هستن و به شما احساس لذت می دن.اون دورها یه ابر گنده و سیاه رو می بینید که یهو شروع می کنه به باریدن.قطره های بارون همینکه از دل سیاه ابر جدا می شن هر کدوم به یه رنگ در میان: قرمز آبی زرد زرد قرمز آبی آبی زرد قرمز و هزار تا رنگ جورواجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدین.لطفا نفستون رو رها نکنید.قطره های بارون آروم آروم پایین میان و تلالوء خیره کننده ی رنگهاشون چشم شمارو نوازش می ده.قطره های بارون به زمین می رسن واز برخورد هر کدوم از اونها با زمین یه درخت سبز می شه و بعد یهو همه جا پر از درخت می شه.درخت های قد کشیده با شاخه های پیچ در پیچ.در خت های عجیب با رنگهای جورواجور:قرمز آبی زرد زرد قرمز آبی آبی زرد قرمز و هزار تا رنگ جورواجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدین.لطفا نفستون رو رها نکنید.درخت ها بزرگ می شن شاخ و برگهاشون بیشتر می شه تابستون می شه پاییز می شه زمستون میاد بالاخره بهار و درخت ها شکوفه می دن و شکوفه ها میوه می شن.میوه های خوشمزه و آبدار.میوه های درشت و شیرین.میوه هایی با رنگهای جورواجور:قرمز آبی زرد زرد قرمز آبی آبی قرمز زرد آبی آبی زرد قرمز و هزار تا رنگ جورواجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدن.لطفا نفستون رو رها نکنید.میوه ها رسیده می شن و آدما میان سراغ اونا.اما دستشون به میوه ها نمی رسه.پس می رن سراغ نردبون ها.نردبون های بلند نردبون هایی از چوب درخت.چوب هایی عجیب و صاف چوب هایی با رنگهای جورواجور: قرمز آبی زرد زرد قرمز آبی آبی زرد قرمز و هزار تا رنگ جورواجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدین.لطفا نفستون رو رها نکنید. آدمها نردبون های رنگی و بلندشون رو که تا نوک درخت ها می رسن روی زمین می زارن.به درخت تکیه می دن و میوه های رو می چینن و با لذت می خورن.با خوردن هر کدوم از اون میوه ها یهو چشاشون برق می زنه درشت می شه خیره می شه گریه می شه خنده می شه سنگی می شه رنگی می شه.رنگ های جورواجور:قرمز آبی زرد زرد قرمز آبی آبی زرد قرمز و هزار تا رنگ جورواجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدین.لطفا نفستون رو رها نکنید.آدم های چشم رنگی راه می رن می خندن گریه می کنن عاشق می شن بالا می پرن پایین می پرن داد می زنن همدیگه رو می بوسن حرفای عاشقانه تحویل همدیگه می دن سر همدیگه کلاه می ذارن همدیگه رو گول می زنن.کم کم حالشون بد می شه سرفه می کنن دولا می شن سراشونو توی دست می گیرن دلهاشونو می گیرن و استفراغ می کنن.استفراغ های عجیب.استفراغ هایی با رنگهای قرمز آبی زرد زرد قرمز آبی آبی زرد قرمز و هزار تا رنگ جورواجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدین.لطفا نفستون رو رها نکنید.آدم ها روی زمین می افتن غلت می زنن جون می کنن دست و پا می زنن.قیافه هاشون عوض می شه چشماشون از حدقه بیرون می زنه.کور می شن گشنه می شن سیر می شن پیر می شن و می میرن.مرگ های عجیب و باور نکردنی.مرگ هایی با رنگ هایی جورواجور:قرمز زرد آبی آبی قرمز زرد زرد آبی قرمز و هزار تا رنگ جورواجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدین.لطفا نفستون رو رها نکنید. آدم ها می میرن و جای هر کدوم از اونا یه قبر ظاهر می شه.قبر هایی با سنگ های عجیب که روی اونا عکس شونه و قیچی حک شده.قبر هایی با سنگ های صاف و صیقلی.سنگ های نقش برجسته و خوشکل. سنگ هایی با رگه های زیاد.رگه هایی با رنگ های جورواجور: قرمز زرد آبی آبی قرمز زرد زرد آبی قرمز و هزار تا رنگ جور واجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدین.لطفا نفستون رو رها نکنید. چون حالا دیگه نمی تونید رها کنید.شما مُردید.چون یه آدم نمی تونه این همه مدت نفسشو حبس کنه.این بی درد ترین بهترین و راحت ترین راه برای رفتن به یه سفر خیال انگیزه.روشی که از گلوله و سیانور خیلی بهتره.حالا جای شما توی یکی از اون قبر هاست.قبر هایی با سنگ های عجیب که روی اونا عکس شونه و قیچی حک شده.قبر هایی با سنگ های صاف و صیقلی.سنگ های نقش برجسته و خوشکل.شنگ هایی با رگه های زیاد.رگه هایی با رنگ های جورواجور: قرمز آبی زرد،زرد قرمز آبی،آبی زرد قرمز و هزار تا رنگ جورواجور دیگه که تا حالا توی عمرتون ندیدین.......

نویسنده:مهدی شفیعی زرگر

 

 

 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
محسن شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:51 ق.ظ http://www.7-aseman.blogfa.com

salam

matlabe khoobi bud.
man update kardam

ye sar bezanid

جسد خیس شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:44 ب.ظ http://jasadekhis.blogfa.com

سلام سارا خانوم
ممنون از لینکتان!
و اما...
من خیلی زودتر از پایان قصه شما مرده بودم! من نفسم را حبس کردم و حبس کردم و حبس کردم تا اینکه مردم! و چه زودتر!
من سال ۷۹ رو به زوال رفتم! ۷۹ پر قصه با آن همه هیاهو! سال ۸۱ در یک سفر در جاده قم - تهران عاشق دختری شدم و ۴ سال و نیم منتظر و در تمام این مدت نفسهایم را حبس کرده بودم! من به سفری اعجاب انگیز رفته بودم! شبها گریه و روزها چشم براه و حال! من یک لاقبای بچه جنوب شهری هیچی ندار را به کدام دختر جناب سرهنگ کفایت؟! و من نفسهایم را حبس کرده بودم!
کفایت که نه! لیاقت!!!! و من همچنان نفسهایم را حبس کرده بودم!
من مرده بودم بی آنکه خود بدانم و روزی که دیدمش! و دیگر نمی شناختمش!‌ الان ۱۱ روزه که ندیده امش و من همچنان نفسهایم را حبس کرده ام!
و من خیس شدم! آری! خیس شدم!

ازیتا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:08 ق.ظ http://dozakhesard.blogfa.com/

اولین بار که خوندمش یه جوری شدم اصلا انتظار نداشتم اینجوری تمام بشه

راستی بی معرفت مامان اینا اومدنم به نمایدنگیه شخصه شخیصه بنده
تو {شما} چیییییییییییییییییییییییی !!!!

جسد خیس دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:07 ب.ظ http://jasadekhis.blogfa.com

سلام سارا خانوم
خوبی؟
مامان و بابا و رعنا خانم و آقا مجید خوبن؟
بابا به این فرشته خاتون ما بگید زودتر برگرده تهران! دلم ترکید!
راستی مطلب جدیدم را خوانده ای؟! کاری کرده ام که جسد سهراب در قبرش خیس عرق شود!!!!
راستی نوروز ۱۳۸۸ را از همین حالا بهت تبریک می گم!
یادت باشه من اولین کسی هستم که عید سال آینده را بهت تبریک گفت!

وهاب سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:20 ب.ظ http://www.vahab0172.blogfa.com

salam man vahab az shahrestoone gonbade kavoos 17 sal daram va az webloget khosham oomade be khosoos az ghalebi ke gozashti .mishe begi chand salete shomare mobile amo barat mizaram baham bishtar ashna mishim 09112748977 asliatam torkemanestanie yani man kharejiam va zang bezani khoshhal misahm be omide sedat bye.

مهتاب شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:45 ب.ظ

سلام سارا جان خوبی ؟
من و یادته ؟
من ... آجی مهتابه باباییت ! یادت اومد ! امروز یه هویی یادت افتادم سرچ کردم پیدات کردم . خوشحال شدم هنوز کار میکنی ! قالب قشنگ قبلیت و ورداشتی ! اگه دوست داشتی همینجا برام جواب بذار سر میزنم عزیزم . موفق باشی ...

واااااااااای سلام عزیزم بابا شماها کجایید؟ وبتو چیکار کردی؟ از مسعود خبر داری؟خیلی خوشحال شدم کامنتتو دیدم.بازم به سر بزن

جسد خیس یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:34 ب.ظ http://jasadekhis.blogfa.com

سلام سارا خانوم
خوبید انشالله؟! خانواده خوبن؟!
چه خبر؟! بابا یه کمی هم به وب ما سر بزنید و مستفیض مطالب خردک ما! چه کار کنیم که قلم ما را توانای سلیقه متعالی شما نیست!؟
به رسم مرد هزار چهره وب شما متعالی!

جسد خیس سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ب.ظ http://jasadekhis.blogfa.com

سلام و سلام
تو را بخدا برای من هم دعا کن!من هم می خواهم آدم شوم اما نمی توانم!
من یک تجربه بد برای خدا بودم
راستی نامه دختر کوچولوی ما را به دکتر احمدی نژاد خوانده ای؟
خداحافظ و خداحافظ

حدیث پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:09 ق.ظ http://vaksan.blogsky.com

سلااااااااااااااااااااام چطوری همسایه .
اومدم عید دیدنی و وب دیدنی ببخشید یه 10 یا 15 روزی دیر شد اخه سرم شلوغ بود داشتم نوه مو شوهر می دادم زنمم مرد دیگه وقت نکردم زود تر خدمت برسم یه زن خوبم برام پیدا کن .
خوب حالا من چی بهت بگم اخه؟
یعنی خدارو خوش میاد منه بد بخت بیچاره رو اینطوری بذاری تو کف . یعنی این درسته که اپ کنی و به من خبر ندی؟
نه خداییش درسته؟
خیلی وبلاگت قشنگ و جالب و دوست داشتنی شده .
دیگه شیطون نشو هر وقت اپیدی به من بگو بیام ببینم.
فعلا بای.

[ بدون نام ] دوشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:05 ب.ظ

مادرر قهبهه !!
کییرم تو اون دهنت !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد