آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

از زندگی هراس دارم

تو نه ستار العیوبی، نه غفار الذنوبی، نه معین الضعفا و نه دیگه اون عاشق و معشوقی که حرفش بود..  

ستار العیوب نیستی چون نشده دروغ بگم، خطا کنم، کج برم و تو اونو تو بوغ نکنی، فاش نکنی و رسوای عالمم نکنی..  

غفار الذنوب نیستی چون اگر بودی این همه بار سنگین رو دوشم نبود و اینقدر چرک و تاریک نبودم..  

معین الضعفا نیستی که این همه ایمانم سسته ، از زندگی هراس دارم و ضعف و ناتوانی تمام وجودم رو گرفته..  

اگه بساط عاشقیه، چرا اینجور رهام کردی و روی زمین کثیفت می کشونیم... دلم ازت خیلی پره.. 

 حالا که اینقدر منو به حال خودم رها کردی منم می خواهم رهات کنم.. تو زورت بیشتره، توانت بیشتره..  

منم به قدر ضعفم و به قدر جونم و به قدر انرژیم ازت دور می شم.. دلم رو شکوندی و ولم کردی..  

 این رسمش نبود..  

من فقط تورو می خواستم و الان کار رو به جایی رسوندی که منو به بی تو بودن تحقیر می کنند و خداشون رو به رخم می کشند.. 

  

حالا هر چی می خواهی بگو که مقصر همه چیز خودمم..   

 

 

نظرات 39 + ارسال نظر
نیما پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ http://1985boys.blogfa.com

سلاممم.فکر کنم اول شدم.یعنی از ماست که بر ماست ...قشنگ نوشتی وبا احساس.

من پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ق.ظ

متاسفم
اینقدر برای طرز فکرت متاسفم که نمیدونم چی بگم

علی اکبر پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ق.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
انگار دل پر دردی داری ... خیلی رنج کشیدی .. من هیچوقت به خدا نزدیک نبودم اِلا موقعی که از همه چیز و همه کس امیدم قطع شده بود ... حالا انگار می بینم قضیه تو بر عکس شده ...
شاید من نتونم حال و روز تو رو درک کنم اما میدونم خدا همیشه اگه یه دری رو می بنده روم به جاش دره دیگه ای برام باز میکنه ... ببین منم خیلی تو زندگیم شکست خوردم اما هیچوقت از خدای خودم اینطور ناراضی نشدم همیشه دنبال علت شکستم می گشتم که می دیدم عاملش خودمم و کم کاری خودم و اشتباهات خودم ...
یه جورایی خندم میگیره وقتی متنت رو میخونم ...
تو همه چیز میگی و آخرش هم مقصر رو خودت میدونی .. چرا؟
یکم خودت باش به خودت بیا ببین کی هستی .. برای چی افریده شدی .. اگکه قرار بود همه آدمها با شکست روبرو بشن و امیدشون رو از دست بدن که الان زمین جای مردگانی متحرک بود با عقاید شوم و پلید ...

منجر به زن پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ب.ظ http://dozakhesard.blogfa.com

رهایت نمیکند حتی اگر رهایش کنی

سارا جان سکوت خدا رو هر کس یه جور تعبیر می کنه چرا نمی شنویم داره داد می زنه به خودش قسم بعضی وقتا اون قدر عمیق حسش می کنم که تنم می لرزه .خودمون واسه خدا چیکار کردیم

رضا جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:17 ق.ظ http://kame-akhar.blogsky.com

مخاطب این پست ما که نبودیم!
اقلا سلام

نیمه مست (بهروز) جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:01 ق.ظ http://www.dalvandi.ir/blog

خدایا تو احساس اگر داشتی
دلت را چو من سخت می‌باختی
برای خود ای ایزد بی خدا
خدایی دگر نیز می‌ساختی

امیر جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ب.ظ http://amirvashani.blogfa.com

سلام[گل]
آپ کردم...خوشحال میشم بیای و نظر بدی....[گل]

مهسا زهیری جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:11 ب.ظ http://wildmaneater.blogfa.com

ممنون عزیز
و
پست جدیدت رو هم خوندم
جالب بود
موفق باشی

رضا satiyar جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:06 ب.ظ

سلام سارا جان خوشحالم که آهنگ وبلاگم مورد پسندت بوده. آهنگم رو چک کردم مشکلی نداشت شاید ( نمی دونم چی شده بود)

رضا و علی( اهواز جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:09 ب.ظ

شعرت مثل همیشه پر معنیه ( آدم رو به اعماق خودش می کشه) ما هر دو خوشحالیم که دوستی مثل تو داریم.مواظب خودت باش .تا فردا و طلوع دوباره آفتاب و تابش آن بر فلات ایران زمین. بابای

رضا شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://www.par3ha.blogfa.com

سلام

قشنگ بود اگرچه سیاه


در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش و مرده پرست
تا هست به منت بکشندش به جفا
تا مرد ببرندش سر دست







اون عنکبوت رو هم به خاطر من بر میداری از رو نشانگر ماوس؟


خب می ترسم

رضا شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ب.ظ http://www.par3ha.blogfa.com

سلام دوباره

بابا شوخی کردم

ولش کن حیوون بیچاره رو بزار باشه سر جاش












* اما واقعا می ترسم دروغ نگفتم


علی اهواز شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام ۲ باره. خواستم به رضا که نظر داده بگم .. بابا اینقدر لوس بازی در نیار.خجالت بکش بابا. این همه مطب تو گیر دادی به عنکبوت

علی اهواز شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ب.ظ

دوست دارم خیلی

امی شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:11 ب.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

برایت رویاهایی آرزو می‏کنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور
که از میانشان چندتایی برآورده شود.
برایت آرزو می‏کنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی.

رضا شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:56 ب.ظ http://www.par3ha.blogfa.com

سلام

چرا برداشتیش

شوخی کردم به خدا


شاید تو خوشت می اومد اخه


نباید که مردم خوششون بیاد




به هر حال ممنونم






تا بعد


یا علی

بلوط شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ب.ظ

سلام مهربون
دیگر تلاطم هم حریف قهر دریا نیست
موجم، که دست ساحلِ خود را نمی گیرم ..

آدمی ساخته افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است.

خشنود باشی
منتظر حضورت هستم

علی(آدمکها) شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:01 ب.ظ http://ecom.parsiblog.com

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام
.......... این جملات وصف تفسیریه هرآدمکیه.قشنگ بود.

رضا یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ب.ظ http://par3ha.blogfa.com

و من خسته تر از همیشه از جستجوی خویش آمده ام ..................................

رضا یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ب.ظ http://par3ha.blogfa.com

سلام



این شکل من

رضا یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ

شکل منو حالا می تونی تو وبلاگ ببینی


فقط یک هفته عکس در وبلاگ خواهد ماند

پس هم اکنون بشتابید






چیزی مرا به قسمت بودن نمی برد

از واژه ی دو وجهی تکرار خسته ام

از قصه های گرم و نفس های سرد شب

از درس و بحث خفته در اشعار خسته ام

هر گوشه از اتاق بهشتی ست بی نظیر

از ازدحام آدم و آزار خسته ام















سیاووش یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:37 ب.ظ http://www.chantooman.blogfa.com

سلام
نوشته هات تلخه. اما قشنگ!

ناتانائیل یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ب.ظ http://www.natanaeel6.blogfa.com

سلام نازنینم
ممنون که سر زدی
مانا باشی

علی قنبری و رضا ساتیار منش دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ

سندلی کنار پنجره بگذاریم و بنشینیم و به شب دراز تاریک خاموش سرد بیابان نگاه کنیم
راستی سارا عنکبوتم کوش ؟ من اونو دوست داشتم . بیارش واسم دلم تنگ شده واسش.
علی

رضا دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ق.ظ http://par3ha.blogfa.com

salam

khob axamo gozashtam to veblogam

in ham adresesh

www.par3ha.blogfa.com


علی قنبری دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:54 ب.ظ

عزیزم من منتظرت بودم زنگ بزنی. عنکبوت رو فراموش کردم . دیگه نمی خوامش.

(((پیشنهاد بی شرمانه))) دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:08 ب.ظ http://hani1917.blogfa.com

محشر بود...محشر..................ولی یه ذره سخت بینانه ......................

گیسو دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:28 ب.ظ http://delyafteha.persianblog.ir

این مائیم که خودمونو رها کردیم. خودمونو از ریشه جدا کردیم. وکسی هم غیر ازخودمون نمیتونه برمون گردونه.

عروس رندانه و مستانه دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ب.ظ http://mataarsak.persianblog.ir

نیمه مست (بهروز) سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://dalvandi.ir/blog

درود سارا جون.
منم یه خزعبلاتی نوشتم, سر بزن بیکار شدی

گیسو سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ق.ظ http://delyafteha.persianblog.ir

من مطمئنم خدا مارو به این راحتیا رها نمیکنه. اگر میخواست اینکارو انجام بده از روح خودش در ما نمیدمید. خدا مارو خیلی بیشتر از اونی که فکر کنی دوست داره. وگرنه کیه که موجودی رو که دوس نداره به وجود بیاره بعدم بگه تو میتونی خلیفه من باشی.
راستش ما اون روحه رو ول کردیم چسبیدیم به خاک و گِلش فقط!

سارا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:32 ب.ظ http://www.asheghitanhamanam.blogfa.com/

یعنی وضع توهم مثل منه یعنی توهم گناه کردی.
یعنی توهم به خداالتماس کردی که ببخشدت؟
یعنی بهش گفتی اون نبخشیدتت؟اون صداتونشنیده که اینطورازش ناراضی شدی؟

سارا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:01 ب.ظ http://www.asheghitanhamanam.blogfa.com/

میعنی چی که چیزی به عنوان گناه وجودنداره؟
یعنی من یه اشتباهی کردم خدااینوبه عنوان گناه واسه من درنظرنمیگیره؟
خوب همین گناهه.منم واسه بخشیده شدن این گناهم کم به خداالتماس نکردم.
یعنی اون منوبخشیده؟

سارا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ب.ظ http://www.asheghitanhamanam.blogfa.com/

نه نمیدونیستم واسم جالب بود.

محمد سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ http://www.toxic.persianblog.ir

سلام عزیز خوفی؟ ووو انگار بدجور دلت پره؟ نه؟
اجازه هست یه پیشنهاد بهت بدم؟ نمی دونم طرفت کیه اما پیشنهاد می کنم فقط ببخشیش! چون جز اینکه خودت رو اذیت کنی چیز دیگه واست نداره! ببخشش تا ببینی چقدر حس بهتری داری! با اینکار روحتو آزاد می کنی! اما اگه ازش دلخور باشی فقط وجود خودت رو مسموم می کنی و بس! ببخش و خودت رو از شوق و شادی لبریز کن!
موفق باشی

Abyar چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 ق.ظ http://hadiabyar.com

salam
are dorost shanide ... har vaght khasti beyai khabaram kon ta barname ro ok konam

نیما چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ب.ظ http://1985boys.blogfa.com

سلامممم.خوبی؟؟؟من که اولی اومدم.شاد باشی با این که سخته ولی تلاشت رو بکن شاد باشی دنیا ارزشش رو نداره.

رضا چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:14 ب.ظ http://par3ha.blogfa.com

آلما دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:41 ب.ظ http://ghamabad.blogsky.com

خیلی قشنگ بود مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد