آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

تنها مشتی از تو کافیست که تا ابد بپرستمت

 

یک ساعته که توی دفتر کارم روبروی کامپیوترم نشستم و صفحه  سفید و خالی WORDرو نگاه می کنم و فکر می کنم که چی بنویسم ؟اینقدر نوشتنی های زندگیم زیاد شده که نمی دونم باید از کدوم و کجا شروع کنم . فقط  چند خط شعراز خودم  نوشتم برای کسی که باز عصبانیش کردم . 

 

در سر در گمی هایت گم می شوم 

 توی دست های تو پوچ می شوم  

وقتی خسته ای از روز مره گی هایت  

من برایت خلاصه ای بیهوده می شوم  

یک شب بی خیال تو خواستم باشم 

 دیدم این شهر پراز هذیان است  می ترسم  

گفتم بی صدای تو سر شود یک روزم 

 روزها رفت و صدای تو ماند در گوشم   

به م . هــ  عزیزم  

پ.ن: شماره ات را اگر داشتم همین امشب زنگ می زدم قطع می کردم .

نظرات 22 + ارسال نظر
می نو یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:18 ب.ظ http://minoo6.persianblog.ir

چه حس جالبیه این .... شماره اش رو داشته باشی تا زنگ بزنی قطع کنی....

بلوط یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام دوست مهربون

به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است.
حرف هایم ، مثل یک تکه چمن روشن بود.
من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد.

خشنود باشی و برقرار

بلوط یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:12 ب.ظ

سلام سارا جان
دلم میخواهد دلت هر چه میخواهد همان شود تا خشنود باشی
... دلم خشنودیت را میخواهد

شاد باشی و برقرار
بعد از اون پستی که چند وقت پیش برام گذاشتی تو صندوق پستی وبت برات چند بار پیام گذاشتم ولی جوابی ندادی شاید نخوندی اما به هر حال خبرم کن..

محمد toxic دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ق.ظ http://www.toxic.persianblog.ir

سلام سارا خوبی؟ ببینم تو که بی معرفت نبودی؟ چرا دیگه سر نمی زنی؟ راستی اپتو خوندم شعرت قشنگ بود!‌بقیشم که خصوصی بود!‌
راستی اپم بیا!

پدرام دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 ق.ظ http://doriha.persianblog.ir/


کسی که خود را در شادی به بند می کشد

بالهای زندگی اش را نابود می کند

اما کسی که بالهای شادی را به هنگام پرواز می بوسد

در طلوعی جاودانه زندگی می کند .

( ویلیام بلیک)

---------------
سلام دوست خوب من
متنهای بسیار زیبایی تو بلاگت خوندم

بغضمو پس از سه سال و نیم شکستمو دوباره احساسمو واسه عشق از دست رفته اما.... نوشتم

خوشحال میشم به خونه تازه غبار روبی شدم بیای

سهراب دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:38 ق.ظ http://aabrang.persianblog.ir/

با سلام ... شما رو لینک کردم...اگر دوست داشتی من رو لینک کن...

بلوط دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:02 ق.ظ

سلام سارا جان
وقتی وارد مدیریت وبلاگ بشی در قسمت نوار بالایی چند گزینه هست که یکی از اونها صندوق پستی شماست من برای شما چند بار در اون قسمت پیام گذاشتم - اما اگه دریافت نکردی خبر کن .. یا ایمیل بده

زن بدونمرز دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 ق.ظ http://silentmind.blogfa.com/

خوشحالم که می فهمی من را
بدون شک تو ومن انسانهای خوشبختی هستیم به خاطر داشتن چنین دوستانی...

روجا دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ق.ظ http://nakhjiir.blogfa.com

سلام قربونت برم! خوبی؟
مرسی از اینکه به وبلاگم اومدی.
در مورد مطلبت هم باید بگم باز به شما که دو ساعت توی محل کارت وقت داری که به صفحه word زل بزنی ما که وقت نگاه کردن به خودمون رو هم نداریم.
موفق باشی عزیزم

نارسیس دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ق.ظ http://narsis205.blogfa.com/

سلام عزیزم خوبی ؟؟؟

مرسی که بهم سر زدی شعرتم خیلی زیبا بود

بازم بیا

کاف دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ق.ظ http://b-612-planet.persianblog.ir

شعر خیلی قشنگی بود...کلی لذت بردم...مخصوصا وقتی فهمیدم مخاطب خاصی داره...چقدر قشنگه که برات شعر بگن...امیدوارم که دیگه ناراحتی ای بینتون وجود نداشته باشه

zay دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ

هرکاریت کنن نوشتنت ضایع است

نسیم پریشان دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ب.ظ http:///nasim-parishan.blogfa.com/

سلام عزیزم

از نگاه مهربون و خالصانه تون تو این شعر زیبا لذت بردم .

بهترین ها رو واست آرزو می کنم

مانا باشی

رضا دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ب.ظ http://par3ha.blogfa.com

برف هم بی قرار تو بود که ...
پر نکرد جای پایت را
وقتی که
می رفتی...!!


درسته فقط میای و نگاهی به وبلاگم می کنی سریع در می ری... و نظر نمی دی...

ولی بازم دمت گرم

.
مطمئن مطمئن نیستما
فقط حس می کنم میای و میری

درست مث بارون سر زده






به هر حال...

شعر قشنگ بود

امیدوارم بهش برسی
ولی زیاد خصوصیش نکن آدم احساس می کنه غریبه اس



...





رضا دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:16 ب.ظ http://par3ha.blogfa.com

این رو هم یادت نره:

ناگهان چه زود دیر می شود.

بلوط سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ق.ظ

سلام سارا جان
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما .....

این روزها صبور شده ام ... خشنود باشی و برقرار

روجا سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ب.ظ http://nakhjiir.blogfa.com

سلام
یکی بیاد ذهن منو بخارونه
به روزم

محمد میرزایی (شهرام) سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:52 ب.ظ http://yamhak8.blogfa.com

سلام
وبلاگ آقای هشت به روز شد با
بیا هم دست بشیم خوبم واسه نابودی غصه
که دیگه خون دل خوردن از این تنهاییا بسه

و چشم به راه تانم

آیلین سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:26 ب.ظ http://derakhtanebagheheyran.persianblog.ir

سلام سارا . خوشحالم از آشناییت . مرسی که اومدی.

عروسک سخنگو سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ب.ظ http://k

شعر قشنگی بود...

مژی شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:02 ق.ظ http://ahoora-moji.blogsky.com/

سلام

دیروز
ما زندگی را
به بازی گرفتیم
امروز، او
ما را...........
فردا؟؟

محمد شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:41 ب.ظ http://kooyeoo.blogfa.com

سلام من دنبال یه کار میگردم که بهم حقوق بدن و من بتونم مثلا تو وبلاگم پست بزارم سراغ داری؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد