سلام می کنم به بادبادک و بوسه و به گلدانی که خواب همیشه بهار می بیند!
سلام می کنم به چراغ،به «چرا»های کودکی
سلام می کنم به پاییز پسین پروانه
به مسیر مدرسه،به بالش نمناک به نامه های نرسیده!
سلام می کنم به کوچه به کلمه
به چلچله های بی چهچهه
به همین سر به هوایی ساده!
ســــــــــــــــــلام؛ اول از همه چیز مرسی دارم از همۀ دوستای خوبم که تو پست قبل به من لطف داشتن و تنها بهانه ای هستن برای نوشتنم
.و هاکان عزیز که همیشه بیاد من هست.
چیزی تا سال جدید نمونده،کمی دیر آپ کردم می دونم،وقتی دوست خوبم جناب دزد تو نظراتش پرسید که قصد آپ ندارم تازه یادم افتاد که خیلی گذشته،خوب نزدیک عیده و خونه تکونی و مامان دست تنها
،منم در این کشاکش سعی کردم به همه دوستان وبلاگ نویسم سر بزنم و با دقت همه نوشته هاشونو بخونم وحتما" کامنت بزارم
.نمی دونم این سال برای هر کدوم از شما چطور گذشت،برای من که خیلی زود گذشت بی هیچ اتفاقی.
دور ایستاده ام
در مرز تیرۀ روشن شرمی زنانه
تا باز نشناسی ام
هر چند
در من تمام توست
در تو
تمام آنچه دوست می دارم
مردی در کنار کتابها و روزنامه ها ،زنی را از جنس فیلمهایش بوسید
یأسی بر چشمان امیدوار رَحمی بارید و نطفۀ رنج من شکل گرفت
در نخستین غروب که آسمان را خون آلود کرد،از حسرت عشقی ناگفته زاده شدم.و هرگز سخن عشق در میان نیامد و زن در ذهن مرد توقیف شد،
آنچنان که عدالت در ذهن جامعه.
سفر براه افتاد،آیینه ای در دستم بود،چراغی در اندیشه ام،زمین پُر از گامهای سیاه بود و کفشهای من تنها ضربان سرما را می تپیدند.
ناگاه نشست مردی در آینه ام،
نشسته بود مردی روبروی من و در خلأ خود بود.
ستارگان درخشانند،مرد ستاره نبود،کوه ها استوارند ،مردباوری استوار نبود.
نشسته بود مردی روبروی من،سیاه بودو تلخ بود.
همخوابه شد نگاه تلخ مرد با شکسته های آینه ام و کابوس زاده شد،دقایق من در نحوست صبحی کاذب هدر رفتند و من پر ازبغض بودم و اشک...
پدر نبود،هیچ چیز را نمی دید و نمی دید و نمی دیدو مادر در بایگانی فیلمخانۀ توقیف شدۀ ذهن پدر بود.
و برای مادر من نبودم جز دروغ یک مرد.
و نبودم جز حماقتی آشکار.
و من پر از بغض بودم و اشک و شهر تاریک بود و شهر همیشه تاریک بود و مردی که روبروی من نشسته بود سیاه بود و تلخ بود و من دوستش می داشتم.
و من شاعر سیه پوش شعری سپید موی هستم.
و شهر پر از زخم بود!
شب خسته از خیانت،نفس مارو بریده
داغ ماهُ جا گذاشته،روی این تن دریده
خواهش چشای ساده ت،سرنوشتمُ رقم زد
کی می فهمه یه غریبه،بازی مارو به هم زد
بازی بین من وتو،مونده بی برگ برنده
وقتشه شومی تقدیر
فرق تقدیر و جنونو،هیچکسی به ما نگفته
بذار،بذار اتفاق آخر واسه جفتمون بیفته
انتهای جاده اینبار،می رسیم به خواب دریا
تو بگو خدانگهدار
که بمیره بی تو رویا!
پسرک!گریه نکن!چوب قلم رو می شکنم
...من مثه معلمت،مشقاتو خط نمی زنم
دفتر تازه بیارمشقای من جریمه نیس
...مشق شب رو پاره کن،مشق طلوع رو بنویس
رنگ روزگار نباش!یه دس صدا داره هنوز
...بودنت تو دایره نقطۀ پرگاره هنوز
وقتی دریا میگه نه،تو قطره باش بگو بله
...دستۀ تیغ تبر،چوب درخت جنگله
همۀ قصه ها دروغه،دیگه چش براه نباش
...قصه رو خودت شروع کن،این مداد رو بتراش
بنویس جای کبوتر روی ابراس،نه ته چاه
...بنویس تا بشکنه طلسم این تخته سیاه
هیچکسی سرور من نیس،اینو صد بار بنویس
...سایه ای رو سر من نیس،اینو صد بار بنویس
من خودم یه پا سوارم،اینو صد بار بنویس...
ناظم ما می گفت:پیش بزرگترها فضولی موقوف.و من فضول بودم
نه دست به سینۀ سکوت نه سربراه مشق و مسیر مدرسه،فراش مدرسه به گرد گریز من هم نمیرسید
بر نیمکت های سبز همان پارک سوت و کور می نشستم،جریمه های عاشقانۀ خود را ورق می زدم
آن زن ستاره دارد،آن زن عشق دارد،آن زن ترانه دارد
سوالهای ساده قد کشیدند؛
چرا آن ماهی سیاه به دامنۀ دور دریا نرسید؟
چرا پدربزرگ با دعاهای مداوم من هم زنده نشد؟
چرا کسی گوش آقای مدیر را نمی کشد،وقتی داد می زند و حرفهای بد می گوید؟
مگر خط کش برای خط کشی کردن دفاتر نیست؟
پس چرا آقای ناظم راه استفاده از آن را نمی داند؟
این خطوط خون مُرده از کف دستهای من چه می خواهند؟
دانستن مساحت مثلث به چه درد من می خورد؟
و هیچکس از کسان من نمی دانست که با همین سوالهای سادۀ بی حصار
راهی به سواحل ستاره باز خواهم کرد،راهی به رهایی رویا
و خانۀ شاعری بزرگ که رو به دریا دعا می کرد !
چرا جواب نامه های قصیده ام
سپید می رسند؟
می توانستی تکه ای تبسم مسیحایی
روی کاغذت بچسبانی
می توانستی لااقل بهانه بنویسی.
ببین عزیزترینم...
به هر حال بازی تمام شده دیگر
حالا تو در محاصرۀ
رویاهای منی!
moafagh bashid
سلام
۱. روزهای بی خاطره سالهای بی اتفاق
۲. شرم زنانه ...
۳. چهارشنبه سوری
۴. شعر آخره فیلم «بازنده» است ؟
بذار،بذار اتفاق آخر واسه جفتمون بیفته
۵.مگر خط کش برای خط کشی کردن دفاتر نیست؟
۶. نامه ی خالی بهتر از بی نامه گی ست.
دختر ماه و مهر من اومده و پشت در
اونم دلش می خواد غم و از روزگارم ببره
سلام سارا خانوم.
کارت خیلی درست من دوست هاکان هستم به وبلاگ جدید
من که دانلود اهنگهای قدیمی باهال است سر بزن من تصمیم
دارم در هر هفته یک خواننده قدیمی اهنگهای قشنگش برای
دانلود بزارم.........
-----------------------------------------------------------------------------------
خوبی؟
خوشی؟
سلامتی؟
دماغتچاقه؟
دیگه چطوری؟
خـانواده خـوبن؟
ممنون که سرزدی
دیگه به بزرگی خودت
باید ببـخشـی کـه
دیر خبـرت کردم
نتونستم زودتر
بیام پیشـت
شرمندتم
مـوفـــق
باشی
سلام سارا جونم
---------------------
خوبی عزیزم؟
-------------------------
من آپم
--------------------------
ممنون میشم سر بزنی
------------------------------------
با بای عزیزم
سلام.
کجایی ای همصدا به دادم برس با واژه هایت ومرا ازمن رها کن
با مرهم دستانت.
تو را چشم در راهم ای همصدا....
مثه همیشه موفق باشی...
آپ کردی خبرم نکردی نازنین...
های تا بای...
سلام.خواهش می کنم شرمنده نکن.ما اینیم دیگه.ما متعلق به شماییم.
شعرتم قشنگ بود.مرسی.
بازم میام.تو هم بیا.می بینمت...
تبریک ٬ فکر می کنم که وب نویسی بد مشغولت کرده !!!
من آپ کردم خواستی بیا ٬ نخواستی هم نه !i
سارا جون دوست دارم
سلام.
وبلاگ بسیار زیبایی داری
خوشحال میشیم اگه با قلب عاشقتون وبلاگ کوچک مارو روشن کنید
منتظرتون هستم در...
nagofteha.tk
سلام دوست جون یا به عبارت دیگه سارا ................
خوبی یا بهتری ؟! ..............
اولین باره که به وبت میام خوشم اومده !...........
جالب و زیبا تبریک میگم ( البته من کوچیک تر از اونیم که بخوام اظهار نظر کنم ) اما
خب حالا (!) .............فقط یکم خیلی کم طلانی بوود !
خوشحال میشم به وبم بیای .............
عــــــزیزمــــــی ...................
بـــــابـــــای ...................
سلام سارا جان
از بابت گل ممنون
از بابت سر زدنت هم ممنون
وب زیبایی داری
موفق باشی
بازم بیا اونورا بازم سوتی داریم اگه یه روز غمگین بودی فقط کافیه که بیای پیشم و رو نوشته های پیشین کلیلک کنی حداقل برای لحظاتی میتونم خوشحالت کنم
یا علی
سلام سارا
از وبت خوشم اومد مطالبش هم خوندم
مرسی به ما سر زدی
سلام
خوبین؟
خیلی ممنون از اینکه به من سر زدین
وبلاگتون خیلی قشنگه سارا خانم اینو جدی می گم واقعا لذت بردم و ممنون از اینکه به بنده هم سر زدین واقعا خوشهال شدم باز هم بهتون سر می زنم دوست من
یا حق
ممنون دوست عزیز که به من سرزدی ..... وبلاگت خیلی قشنگ بود مطالبش هم عالی همیشه موفق و پیروز باشی دختر آریایی .... تن مصلوب مرا بنگر که در این ویرانی به نگاهی از جغدان ُ، ودلی از کوری پشت تا پشت خدا را دزدید....باز هم به من سر بزن
سلام به دوست جون گلللللللللللللللللللللللم
امیدوارم که حالت خوب باشه
اومدم بگم که
۱:آپ کردم..یه تکه پا بیا از اون طرف
۲:می خواستم نظرتونو در مورد تبادل لینک بپرسم
منتظرم
بااااااااااااااااای
سلام سارا جووون ..........
چطوووری ؟
مرسی که قابل دونستی و اومدی وب دره پیت من خوشحالم کردیییی ... ممنون به خاطر تبریک .......... سارا خوشحالم از آشنایییت ... الان عجله دارم اما میام بازم ... آپیدی خبرم کن منم بهت میگم ......... شرمنده به خدااا ........
عزیزمیییییی .......
بابایییییییییییی
مسموم شدم
بالای سرم ایست
هرچه ازگذشته نبردی گذشت!
نگذشتم
لحظه ی همین حالا لای سلولم لولم؟
دهانم راقورت دادهام
تاآخرین مهره ی کمرم بیا!
این هم سرباز
دستی بینداز
شاه توی کت فقرا چارپاره می زند
لطفا هرکجا رابی حرکت
عمودی درخواب خودم بیا یا نیا
یا ..
به خودم ربطی ندارم
سلام سارا جونننننننننننن
-----------------------------
مرسی از نظرت
-----------
آپ کردی حتما خبرم کن عزیزم
----------------------
بازم بیا اون طرف ها
------
ولی هنوز آپ نکردم
----------------------
فعلا بای عزیزم
سلام سارا جون
نمی تابی دگر چون شمع روشن بر شب تارم
نمی بینی ،نمی دانی،من دیوانه بیدارم؟
نوایم بر نمی خیزد بسان جنگ خاموشم
گلی پژمرده بر شاخم چون از خاطر فراموشم
بگو با من اگر یاد آوری آن آشنایی
چنان باور نمی کردم ای نازنین روز جدایی
سلام
عید شما مبارک
" کاخ من "
با خود می گویم
باید از خاطره ام محو شود
آنکه با شعله ی قهر
دل من را سوزاند ، شادمانی را کشت ، عاشقی را ترساند .
عشق هم پر زد و رفت
و پس از پر زدنش
آشیانم را پاک می سازم از این خاکستر
و در آن می سازم کاخی از مهر و غرور
تا دگر هیچ کسی
نتواند با نگاهی آسان
خرد و ویرانه کند کاخ مرا
به ما هم سر بزن