آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

حرفهای زیادی برای نگفتن دارم...

 

 

بیچاره آهویی که صید پنجۀ شیری ست

بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

  

بهشت این مؤمنین را ببین،تهوع آور است...

خدا از مؤمنین از آدمهایی که ضعف خود را می خواهند با خدا پرستی جبران کند بیزار است

از آنهایی که یک تخته شان کم است، و جای خالی آنرا با مذهب پُر میکنند نفرت دارد، میدانم ! ...

در این صورت می بینم مؤمن همان کافر فاسدِ عیاش ِمادیِ خود پرستِ لذت جویی است که فقط کلاه سرش رفته است.

نقد را فدا میکند تا همان را به صورت نسیه بدست آورد!

آن هم با یک ضریب احتمال!...

یعنی بر فرض که فردایی بود و بهشتی بابت آن اعمال هم پاداش می دادند تازه باید به ریش دراز این احمق خندید که حیوان!

آخر آن همه ریاضت و سختی و روزه و جهاد و نفس کُشی و چشم پوشی از همۀ لذات و سرکوبی شهوت و دور ریختن شراب و آسایش در زندگی آن دنیا برای اینکه در این آخرت باز همان ها رابه دست آوری ؟!

اما دین در یابی! ...

آن که زندگی را فدا میکند تا زندگی دیگری را بسازد و از سر سفره بر می خیزد گرسنه و تشنه که گرسنگی و تشنگی دیگری او را به سفرۀ دیگری می خواند ؟!

 

سینا شلوغ امشب ، هیچ کس این فیلم رو ندیده
کسی قصه ی سقوط رو از ستاره نشنیده
قصه ی شاخ گوزن و شاخه ی بدون برگه
اما قصه ناتمومه ،‌سانس بعدی سانس مرگه
هر کسی از رو شماره ش روی صندلی نشسته
یه نفر برای شوخی درای سالن رو بسته
تپش ترانه مرده تو رگای این دقیقه
لحظه لحظه ی شروع یکه تازی حریقه
سینما ! آی سینما رکس ! آخرین فیلمت رو بفروش
واسه هر بلیط یه دریا گریه کن بغض منم روش
سینما ! آی سینما رکس ! پرده ی سیات رو بنداز
اگه از حافظه رفتی جون بگیر تو نبض آواز

صدای جیغ جماعت شب رو می شکنه دمادم
این بوی سوختن چوبه ، یا بوی کباب آدم ؟
شعله قد کشیده تا سقف ، ریه ها خونه ی دود
به جای آتیش نشانی ، تاول که زود به زود
پرده ی پاک نمایش گر گرفته از حرارت
فردا رو عزا می گیرن آدمای این ولایت
سینما و آدماش رو شعله های شب سوزونده
وقتی که خروس بخونه سینما رکسی نمونده
سینما ! آی سینما رکس ! نگا کن ! یه مرد سوخته
هنوز از بین ذغالا چشماش رو به پرده دوخته
شب بیست هشت مرداد سینما رکس رو سوزوندن
اونا که این کار رو کردن خودشون مرثیه خوندن
ما تو روزنامه ی کهنه عکس قاتل رو ندیدیم
اما اسمش رو همیشه از سکوت شب شنیدیم
سوختن اون همه آدم تا ابد نمیره از یاد
نفرت قبیله از تو ، همیشه باقی جلاد.

 

یاد سینما رکس یه بار دیگه تو خاطره ها زنده شد...

سالها بود که دقیقا" جای همون سینمای سوخته پاساژ بزرگی ساخته شد با بوتیک کفش و مانتو، به اسم پاساژ رکس.که یه مدت پیش مثل سالها پیش آتیش گرفت با این تفاوت که نیمه شب بود و برای کسی اتفاقی نیفتاد...ولی دیدن اون زمین سوخته و سیاه خاطرۀ سینما رو دوباره زنده کرد،بعضی ها می گفتن که این زمین نحس بوده و ممکنه سالهای بعد هم این اتفاق تکرار شه.یه عده هم گفتن که اشکال از داخل و سیمای برق بوده و خیلی ها هم گفتن که یه خرده حساب شخصی بوده(البته فقط یه خورده)

به نظر من بین سینما رکس و پاساژ رکس هیچ فرقی نبوده و تا این کینه ها و دشمنی ها وجود داره، باید شاهد سوختن های زیادی بود


«این شعر هم از خودمه تقدیم می کنم به شما»

روی شبیه ام پا می گذارم

می رسم به تو

وباز خسته از نرسیدن باز می گردم

انگشتانم را جا می گذارم

تا از چیزهایی که دروغ گفته ام برایت نقاشی بکشد

و بعد کسی پشت خطهای کاغذی زندانی شده

که دستانش را روزی امانت می داد

حالا دگر کشیده شده بود

خمیازه ای که در انفرادی تو خبر از مرگ می برد

و نمی دانم

چرا برای رسیدنم کسی به اشتباه تسلیت می گفت.

 

نظرات 23 + ارسال نظر
مست و خراب دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:14 ق.ظ http://mastokharab.persianblog.com

سلام...
چه می توان کرد با آدمیانی که پیوسته در خواب خویش غنوده اند و با صدای بیداران و شب زنده داران ایشان را ضجرت در دل حاصل آید؟
کارت درسته! شعرت هم فوق العاده بود... موفق باشی و در راه...

هیلا دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:47 ق.ظ http://hilana.persianblog.com

سلام سارا خانم بلی شعر از خودمه

شهاب دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:57 ق.ظ http://10101365.blogfa.com

سلام خوبی ؟وبلاگ خوبی داری به منم سربزن
بای

ساغر دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ق.ظ http://tabibeeshgh.blogfa.com

سلام سارا جان
وبلاگ قشنگی داری به منم سر بزن
بای

عروسک کوکی دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ق.ظ http://ninijooneman.blogfa.com

سلام.....خوبی؟نوشته ی اول متنت فوقالعاده بود....شعر عصیان بندگیه فروغ رو خوندی؟همینارو در قالب شعر می گه......راستی اونی که خوندی تو وبلاگم شعر نبود....احساسات درونم بود که تیکه تیکه شده بود و اونجوری نوشتمشون......

سلام مرسی که اومدی دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 ق.ظ

اسنیپ یه کاکتوس عاشق دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.cactos.blogfa.com

سلام
ممنون که اومدی
دربارهی لینک به لینک
من لینکت کردم (دلرد دل کن) تو هم لینکم کن
بای

اسنیپ یه کاکتوس عاشق دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.cactos.blogfa.com

سلام
ممنون که اومدی
دربارهی لینک به لینک
من لینکت کردم (دلرد دل کن) تو هم لینکم کن
بای

مسعود دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ب.ظ http://massoudx12.blogsky.com

سلام سارا جان

خوبی دخترم٬مرسی از کامنتت ٬ خیلی زیبا بود مثل همیشه
مثل خودت ٬
احساسات زیبایی داری

دوست دارم ٬ بیشر از همیشه .

هر کاری که بتونم واست انجام میدم٬درست دیگه نمینویسم اما هرزگاهی میام و یه چرخی میزنم

خوشحالم که حد اقل این کاری که واسه تو کردم بعداْ واسم درد سر نشد.

بازم دوست دارم .

مسعود دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:26 ب.ظ http://massoudx12.blogsky.com

خیلی زود گذشت الان ۱۰ ماه که داری مینویسی .....

هادی دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:39 ب.ظ http://www.doorbin.net/hadi

سلام علیکم ...
سینما رکس ...
پاساژ رکس ...
سوختن و به تاریخ پیوستن ...
گذشته را باید فراموش کرد ... فقط می توان از تجربیات گذشته استفاده کرد ... همین ..
منی که در خرمشهر هستم به یاد قدیدم زندگی می کنم ...
خرمشهر چه بود و چه شد ...
عکسهای قدیمی برای من لذت بخش تر است ...
خرمشهر را دوست دارم ... خرمشهر قدیم ... خرمشهر محمره ...
المحمره ...
تا کی ...
بعضی وقتها از خرمشهر بی زار می شم ...
ولی زود دلم واسش تنگ می شه ...
انشاالله همه چی درست می شه ...

هادی دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:41 ب.ظ http://www.doorbin.net/hadi

به کسی دل ببند که به تو دل ببنده ...
همین ...

حامد دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:19 ب.ظ http://baran85.blogfa.com

سلام
از لطفی که به من دارید ممنونم
شعرت رو خوندم خوب بود
الان مشتوب ام
نظرم رو بعدا میگم
هرمزد نگهدارت

حرفهای نگفتنی دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:25 ب.ظ http://www.mimic.blogsky.com

چقدر دلتنگی از میان ثانیه هامان پیداست ....! ~

محبوب عسل دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:08 ب.ظ http://www.onlyme-mahboob.blogfa.com

سلام گلم خوبی؟

خیلی وقته بهم سر نزدی

مطلب جدیدت زیباست

خب موفق باشی

منم اپم بیای خوشحال میشم

بای [گل][قلب][لبخند]

ابراهیم سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:04 ق.ظ http://ajdari.blogfa.com

سلام ببخشید خیلی وقته بهتون سر نزدم. مطالبت رو خوندم اگر چه قلمت زیباست اما بوی غم و نا امیدی از تک تک این مطالب بلند شده. بهتره کمی امیدوارانه به زندگی فکر کنی. زندگی و مشکلات آن آنقدر کوچک هستند که حتی نمی توان نام کوچک را برآن نهاد./شاد باش

حسین سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:45 ق.ظ http://porbachary.blogfa.com/

سلام ...
حالت خوبه
عکس با حالی گذاشتی
پسندیدم ؟ بهتر از این نمیشه

علی سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:38 ق.ظ

سلام

شعر ابتدایی خیلی قشنگ بود.

کاش مومن هایی را هم که خدا دوست دارد توصیف می کردی.

سینما رکس ...

شعر زیبایی بود ولی من هنوز یه جاهاییش رو کامل نفهمیدم.

دلیل بودن من لحظه ی رسیدنش.

مهدی سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:56 ق.ظ http://shafeezargar.blogfa.com

میخونم و بر میگردم... فعلا این شعرو داشته باش...


اینهمه ریش چه معنی دارد؟
غیر تشویش چه معنی دارد؟
آدمی؟ خرس؟ چه ظلم است آخر؟
مرد حق؛ میش چه معنی دارد؟
یک نخود کله و یک من دستار
این کم و بیش چه معنی دارد؟
بیدل اینجا همه ریش است و فش است
ملت و کیش چه معنی دارد؟

(بیدل دهلوی)

نگار سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ب.ظ http://koocheyebarfi.blogfa.com

سلام
اری!
آغاز دوست داشتن است......؟
گرچه پایان راه ناپیداست!!!!!!!
من دگر به پایان نمیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
مرسی که بهم سر زدی در مورد مطالبت باید بگم فوق العاده هستن
امیدوارم موفق باشی بازم بهم سر بزن
از این که دیر بهت سر زدم منو ببخش نبودم
منتظرتم بای

مرده متحرک چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:36 ب.ظ http://marge-shirin.blogfa.com/

سلام خوبید؟خسته نباشی....
وبلاگت را خوندم خیلی با احساس و شیرین...حتی یکی از متنهای وبلاگ من با وبلاگ تو یکی بود...خودکشی...ولی همه وبلاگ من از خودکشی هست و بلاگ من بیشتر شبیه گورستان هست...اگه دوست داشتی به منم سر بزن با تبادل لوگو هم اگر موافق بودی خبرم کن

مهدی بهرنگ راد چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ب.ظ http://www.mahdibehrang.persianblog.com

سلام دوست من....من که غافل گیر شدم...این پستتون ...بسیار قوی تر از پست قبلی بود چه اون ترانه جوندارو غیر کلیشه و چه تصویرهای شعر پایین لذت بردم از جفتشون ..برای همین ایندفعه نظری نمی دم تا لذتش برای هر دو بمونه دفعه بعد میام و نظراتم رو میگم.....شما لطف دارید اگه از دستم کمکی بر بیاد ...هستم....اشنا تر باش....فعلا

پینوکیو پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:05 ق.ظ http://pinochio1384.blogfa.com/

سلام سارا
خوبی
شعرت واقعا زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد