سلام نه
یکی نیست بگوید چه فرقی می کند گیریم که اول نامه ها سلام نمی کردیم باید یک واژۀ دربدری پیدا می شد که با آن آغاز کنیم یا نه؟
نه اینکه اسم خودش را بنویسی اما باز هم نه،با اسم او که آغاز کنی دیگر ادامه دادنش جرأت می خواهد.
بگذار مثل همیشه این کار را طبق سنت انجام دهم و فقط بنویسم سلام؛
اولین سوالم این بود چرا همیشه یک دلیل برای آمدن داریم و هزار بهانه برای نیامدن،یک دلیل از آن تقدیر است و صدهابهانه برای تأخیر.
کافی بود چترت را به کناری بگذاری آنوقت تر نشدن آسان بود.راستی آنها که زیر باران چتر به دست می گیرند تا کی می خواهند از سرنوشت بگریزند؟
دقت کرده ای آدم ها دو دسته اند:یا نامه می دهند یا ادامه.آنها که نامه می دهند مختصری عاشق ترند،آنها نامه می دهند و آن آدمهای مقابل به آزارشان ادامه،مهم نیست اهل تمنا نبودم و نیستم نازنین.
از حق نگذریم چه زود بروم های سئوالی جایشان را به می روم ها امری دادند!
حس می کنم باید اعتراف کرد...
من نگرانم،نگران اتفاقی که هرگز هیچ جا نیفتاده است،شریکم در اندوه کسی که که هیچ وقت به دنیا نیامده تا حالا بخواهد بمیرد،دلم شور پرنده ای را می زند که هیچگاه هجرت نکرد تا بخواهد برگردد،می هراسم از اینکه شاید سارا نباشم،ببین غریبه،شاید براستی من آن گمشده ای که در نغمه هایت موج می زنم نیستم،من با عبور واژه از ذهن نا آشنای یک رهگذر بی اعتنا می شکنم با خیال حرفی که شاید هیچگاه به زبان نیاید ترک بر می دارم،با اضطراب از چیدن شقایقی که شاید هیچ وقت چیده نشود می میرم.
اگرمیم اخر دوستت دارم تا آسمان هفتم امتداد نیابد در ساقه هایش به راحتی می شود اثری از تردید یافت،ریشۀ دوستت دارم باید در تقدس ابر هایی باشد که هنوز به روی هیچ گلبرگی نباریده اند و گونۀ هیچ گل سرخی را به یاد شکوفایی نینداخته اند.
حالا که برایت می نویسم خیال اطلسی های بی قرار ایوان آرزوهایت جمع باشد،پلک نمی زنم،حالا غرق زخمه زدنم به سازی که هر کسی نامی بر آن می گذارد.
من اینگونه ام دختری با سبدی از جنس تجربه،اما دخترک خوب می داند چه کسی را می شود دوست داشت و وای بر روزگاری که سقف اعتماد دخترک را سنگ حادثۀ یک بی وفایی بر سر رویاهای کالش آوار کند.
من تصور می کنم تا وقتی برای قربانی شدن آماده نیستی به زبان آوردن فدایت شوم افزودن دروغی محض به باقی دروغ هایی ست که تا به حال به همدیگر گفته ایم.
برای آنکه اول ببازی و سپس بسازی فرصت نیست،تنها برای شناختن و ساختن اندک فرصتی باقیست.میان فراق و اشتیاق باید یکی را بر گزید.عصر،عصر سیب و فریب،رنگ و نیرنگ،ماه و نگاه،آه و گناه،لذت و حسرت،هجرت و عادت،عابر و مسافر و تفأل و تحمل است.
من تنها مسافری از دیار رسوایی و عابری از کوچه پس کوچه های مه آلود ابهامم و افسوس که ما همه آمدنمان را جار می زنیم و رفتنمان را پنهان میکنیم.
راستی جایی شنیدم اسم اولین فرشتۀ خدا سارا بود!
شاید مفهوم این سطر های آشفته را در نیافته ای.چه باید کرد اگر بخواهی حقیقت را بنویسی نامه سر نوشتی خوش تر از این نخواهد داشت.
خستت نکنم ،حرف از پایان دادن نیست حرف از چگونگی پایان ندادن است!
من دری که با کلید آن تو رو شناختم هرگز نخواهم بست
من همان سارای روزهای اولم،با این تفاوت که بیشتر دوستت دارم نه اینکه خودت نخواهی ،آن وقت هم توی دلم دوستت دارم بی آنکه بدانی.
با غصه تمامش می کنم فقط به خاطر اینکه می دانم هر وقت کلاغ های قصۀ مادر بزرگ به خانه هایشان رسیدند من و تو هم به هم می رسیم.درستست،یعنی هیچوقت یعنی غیر ممکن است،یعنی هرگز...
دوستت دارم بابایی
مقصر نبودی
سلام سارا
خوبی
ممنون به من سر می زنی
متنم چطور بود
تونست بخندونتت؟
سلام
باز هم دوم شدم. (خیلی عصبی)
آخه پنوکیو تو این پست رو نخوندی الکی برا چی میایی چرند پرند بلغور می کنی. (شوخی بود ها ولی در کل خوبه که به اندازه سر سوزن به نویسنده وبلاگ احترام بذاریم و پستش رو بخونیم و بعد نظر بدیم.)
سلام
سلام اسم خداست. (و هر کاری با نام خدا آغاز نشود ابتر است.)
(عزیز دل این پستت از اون پست هایی که من دوست دارم اجازه بده سر فرصت دوباره بخونمش بعد بیام نظر بدم.)
سلام به سارای مهربونم
تول ممنون که سر زدی
دوم چه جوری هنوز وبلاگمو نخونده تشخیص دادی با نمکم؟
سوم ولی من وبلاگتو خوندم خیلی قشنگ بود
بازم بیا خونه ی ما
بای......
وای بر روزگاری که سقف اعتماد دخترک را سنگ حادثۀ یک بی وفایی بر سر رویاهای کالش آوار کند...........این درد منه!همین که نوشتی.....من دارم می رم زیر این آوار........با تمام رویاهایی که فکر می کردم رسیدن و دیگه کال نیستن....حیف که اشتباه کردم.......
سلام
ایول فرشته
اصلا کی گفته همیشه باید به هم سلام کنیم
سلاممممممم
سلام.خیلی قشنگ می نویسی.دختری با سبدی ا جنس تجربه عالی بود.
سلام. قشنگ بود.
من که هیچ وقت دوست ندارم وقتی بارون میاد زیر چتر باشم....
سلام...
نه عزیز... نوشته های قبلیت افتضاح نبود؛ ولی اون به نظرم از بقیه بهتر اومد. این نوشتت هم خوب بود...
کمی بیحوصلم؛ گرچه حتما میگی «کی نیستی؟!»؛ بهرحال زیاد حال و حوصله وراجی ندارم...
شاید یه روزی همه چی درست بشه یا حداقل بهتر بشه. شایدم بدتر بشه یا حداکثر همین گهی که هست بمونه...
سلام سارا خانم!!!!!
بابا جون چرا اینقدر ناراحت وغمگینی
کمی بخند وشاد باش
خیلی دل تنگ شدی
در ضمن خیلی وقته دیگه به ما سر نمیزنی
نکنه از دست ما ناراحتی
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام
خوبی ؟ سارا خانوم؟
چه خبرا ؟ شرمنده که دیر شد
هنوز مطالبتو نخوندم اما سیوش می کنم سر قت بخونم .....بازم پیشت میام
بازم پیشم بیا
آری اینگونه است که...
با دقت باید خواند ...
متشکرم از آمدنت وب به روز شد...
سلام سارا جان ....تو استعداد خوبی داری و لی قدرش ا نمی دانی. .....حرص می خورم.....هیچ مادی گریه ....خوب بود.....در جیب هایت ...خوب بود ....می توانی شعرهایی عالی داشته باشی ...چرا به ان سمت حرکت نمی کنی؟
راستی یادم رفت به روزم!!!!! ....آشناتر باش...فعلا
سلام جیگرم خشگلم عزیزم مرسی که سر زدی
اینجا هم بیا www.iranmusic10.blogfa.com
تا دور گشتی ای گل خندان ز پیش من
ابر آمد و گریست به حال پریش من
ای گل بهار آمد و بلبل ترانه ساخت
دیگر بیا که جای تو خالی ست پیش من
منو ببخش ...........
سلام خوبی؟
**شــعــرهــای عــاشـقـانـه(ماهان)**
پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو... گفتم به خاطر هیچ کس پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست داد بزنم به خاطر دل تو... گفتم بخاطر هیچ چیز پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود گفت:بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زندست
~~~~~~~~#~~~~~ منتظرم زود بیا###~##
~~~~~~~~##~~~~~~~~~~~~~##########
~~~~~~~~###~~~~~~~~~~~############
~~~~~~~###~دوســتــــت دارم~~############
~~~~~~~####~~~~~~~~#~~###~########
~~~~~~~~##~~~~~~~~~~##~###~~#####
~~~~~@@~~|~~~@@@~~~~~##~###~~~##
~~~~@#@@@@@@@@@@~~~~~##~######
~~~~@########@@@~~~~~~~##~#####
~~~~~########@@~~~~~~~~~##~####
~~~~~########@~~~~~~~~~~~##~###
~~~~~########@~~~~~~~~~~~~~#~##
~~~@@######@@@@~~~~~~~~~~~~
~@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
من اپم بدو بیا من رفتم نظرتو بخونم
مطلبت زیبا بود
مریم حیدرزاده همیشه کاراش قشنگه
بازم میام
سلام عزیز...
من لوگوی تو رو گذاشتم تو وب خودم تو هم اگه من رو ad کنی
ممنون میشم http://jam2006.blogsky.com (جام طلایی)
چرا دروغ می گی ؟
اولین فرشته خدا سارا بود ؟
من نشنیدم ... اهان ... می خوای بگی اولین فرشته تو بودی ؟ گناه دارن فرشته ها (گریه)
سلام سلامتی می یاره ....
هیچ جمله ای بهتر از سلام نیست ...
تا ما یاد داریم فرشته ای به نام سارا نشنیدیم و فکر نکنم کسی تا بحال فرشته ای به این اسم دیده باشه !!!!!!!
اگه می خواهی دیگه کسی فرشته هارو به چشم فرشته نگاه نکنه اون یه چیز دیگست .
سلام
خیلی خوب بود سارا.