کنار هر خیابونی یه جاده از من کشیدن
از رو تنم گذشتن و به خونه هاشون رسیدن
به من میگن پیاده رو رفیق عابرا منم
چن دفه هر روز همتون رد می شین از روی تنم
من مثه خط ممتدم پر از صدا و ساکتم
میون دست زندگی با بعضی ها یه رابطم
تو کسب دست فروش پیر سفره ی کاسبیش منم
هر روز هزار بار الکی شاهد عاشق شدنم
می شنوم از زیر پاتون چه جور به هم دروغ میگین
با عشوه و ناز و ادا به هم دیگه سلام می دین
بعضیاتون مثل شبین ساکت و سردو بی صدا
فرقی ندارین واسه من پولدارو بی پولو گدا
خلاصه هر صُب تا غروب یه جورایی جون می کَنم
قدم رو قلبم می ذارین بوسه به پاتون می زنم
اما شبا قصه ی من فلسفه ی گنگ غمه
قصه ی بیچارگیا یه جور سکوت مبهمه
شبا تو شهر شهرتون بعضیا سقفی ندارن
من می بینم سراشونو گشنه رو بالین می ذارن
سقفشون آسمونه و پتوی زیرشون منم
دست خودم نیست به خدا زمستونا سرده تنم
از زور سرما خیلیا تو دستاشون ها می کنن
بعضیاشون صُب نشده رو دست من جون می کنن
کجایی آمبولانس پیر بازم یکی پر کشیده
پرده ی اخر شبو هیشکی به جز من ندیده
وقتی می خواست سفر کنه می گفت که ما بهترون
قرعه ی خوب و بد داره دستای این دوره زمون
من که غریب و بی صدا رفتم از این دیر بلا
این دم آخر واسه من فرقی نداشت گِل با طلا
مسافر این حرفا رو زد چشماشو بست و رفت سفر
مردم شهر شب خبر ،کم شده بازم یه نفر
قصه ی تکراری من با اینکه گفتم نمی خواد
دلم می خواد داد بزنم اما صدام در نمیاد
به من می گن پیاده رو رفیق عابرا منم
بعضیا بعضی از شبا می رن سفر از رو تنم
خیلی زیبا بود ... مال خودت بود؟
سقفشون آسمونه و پتوی زیرشون منم
دست خودم نیست به خدا زمستونا سرده تنم
واقعن قشنگ بود...یاد یکی از شعرهای استاد شاملو افتادم که خیلی دوسش دارم...تریپش اونجوریه گرچه هیچکس نمیتونه مثل استاد شاملو بشه...
بازم بیا پیش من...
راستی اسم وبلاگت خیلی آشناس...نمیدونم حالا همین وبلاگ بوده که قبلن اومدم یا یکی دیگه...
موفق باشی...
سلام
من چند بار امدم ولی شما دیگه نیامدید من هم به خودم گفتم شاید نمی خواد من برم داخل سایتش
باشه دیگه میام
بیا راستی آپ کردم گلم باشه گود بایییی
بله میتوان هر روز هزار بار ترانه سرود در باب آدمهای بیچاره ولی ما همه مان ترانه هامان را کنار بخاری میسراییم قصدم قضاوت درباره ی شخص خاصی نیست فقط سلولهای مغزم ناخودآگاه این همه تکرار را قی میکند.
سلام
سارا جان من اسمم ماندانا هستش و هادی رو هم نمیشناسم و من واقعا فرهادمو دوست دارم
نمیدونم منظورت از هادی چی بود
واقعا اون آمبولانس کجاس؟ :D
سلام سارا جان
خوبی؟؟
شعر خیلی قشنگی بود ...وبلاگت هم خیلی قشنگه
اگه زحمتی نیست
اسم شاعر یا اسم کتاب صاحب شعر رو بگین .
ممنون می شم .
من وبلاگ ندارم به این زودی می خوام درست کنم .
اگه می شه جواب سوالمو همین جا بدین ..
مرسی