با آمی تصمیم گرفتیم که صبح قبل از رفتن به سر کار بریم پارک نزدیک خونمون و صبحونه رو اونجا بخوریم ساعت 6 صبح با اکراه از خواب بیدار شدم و رفتم تو حیاط و دیدم که آسمون گرد وخاکه و این یک چیز طبیعی توی شهر ماست ،به آمی اس ام اس دادم که هوا خاک شده چکار کنیم که اونم جواب داد ضایع ست اگه بریم خلاصه افتاد برای روز بعد که هوا نسبتا خوب بود من فلاکس چای و لیوان آماده کردم و آمی هم قرار بود بنا به دستور من کیک شکلاتی بیاره و ساعت 7 نزدیک پارک بودیم و رفتیم یه جا نشستیم و تو گرما چای داغ با کیک شکلاتی خوردیم و به چیزای بی مزه از ته دل خندیدیم تا ساعت حدود 8 بلند شدیم و رفتیم سر کارمون .
شوهر خواهر عزیزم گفت که عکس همسترشو بذارم تو وبلاگم و شدیدا بهش علاقه داره و الان مسافرته وپانی پیش من امانته و من وقتی نگاش می کنم دلم می سوزه مثل بچه ای که پدرمادرش ولش کرده باشن اما من دوسش دارم و نمی ذارم نانی اذیتش کنه .من هیچوقت نانی رو پیش کسی تنها نمی ذارم پیش هیچکس .
بعضی شبا نانی در قفسشو باز می کنه و نصفه شبا برای خودش ول می گرده داداشم می گه دو بار نانی رو نصفه شب بالای تخت رو شکمم گرفتم و گذاشتم تو قفسش و من کلی خندیدم و قربون صدقه نانی و کاراش رفتم و تا اون شب که حس کردم چیزی سریع از روم رد شد و من با ترس از جام پریدم و تو تاریکی دیدم که نانیه و جالب اینجاست که وقتی منو از خواب ناز بیدار کردمنم با ناز گذاشتمش سر جاش اما آمی هیچوقت جرات نمی کنه با زنگ و اس ام اس بیدارم کنه چون شدیدا واکنش نشون می دم و اونم از عصبانی شدنم به شدت می ترسه .
این عکس پانیه تو دست من
اینم نانی نازنازیمه
معضلی به نام miss call
موبایلمو بر حسب عادت یا احتیاط تو جیب شلوارم می ذارم تو تاکسی کیپ هم نشستیم ویبره گوشیم تکونم می ده دستمو می برم تو جیب شلوارم و به زور تو حالت نشسته گوشی رو از جیب شلوار لی تنگم می کشم بیرون می بینم آمی میس زده یعنی به یادتم.تو پیاده روی شلوغ دارم می رم ویبره گوشیمو حس می کنم تو خیابون مانتوی کوتامو می زنم کنار گوشیمو در میارم می بینم آمی میس زده یعنی به یادتم .
تو خونه آخر شب گوشیم زنگ می خوره بابام مشکوک نگاه می کنه می خواد بفهمه کیه این وقت شب می بینم آمی میس زده یعنی به یادتم.
گوشی رو می ذارم روی ویبره کسی صداشو نشنوه و می گیرم که بخوابم داره خوابم می بره صدای ویبره تو سکوت شب بیدارم می کنه گوشی رو بر می دارم می بینم آمی میس زده یعنی به یادتم .
دارم ظرفا رو می شورم دستم خیس آب و کفه گوشیم زنگ می خوره دستامو سریع می شورم می پرم سمت گوشی می بینم آمی میس زده یعنی به یادتم .
دارم با رئیسم حرف می زنم گوشیم زنگ می خوره رئیسم ساکت می شه عذرخواهی می کنم گوشیمو بر می دارم می بینم آمی میس زده یعنی به یادتم.
بهش اس ام اس میدم و بخاطر یاد کردنای بی وقت و بی مزه ش هر چی از دهنم در بیاد بهش می گم یعنی منم به یادتم .
صبر صبر تا کی ؟
مگر من یعقوب زمانم که تو
بوی پیراهنت را
از چشمانم دریغ می کنی
پ .ن: و خاک عالم تو سر کسی که miss call رو یاد ملت داد .
هیچی همستر مثل غذا خوردن نیمه شبش برام جالب نبوده! حرکتی که حتی از سنجاب هم اساسی تر بهش معتادن!
به هر حال از این فرصت استفاده کن و خاطرات خوبی بساز با نانی!
شاد باشی
تا بعد...
نظری ندارم جز این که از این موشها خوشم میاد البته فکر کنم بیشتر خوک باشن تا موش شاید هم از خانواده ی خزندگان هستن.
چه فرق داره
خلاصه من از این همستر ها دوستم میاد.
سلام سارا چطوری تو؟
میبینم که جدیدا عمدهی مطالب وبلاگت راجع با آمی و نانیه!
از این که به چیزای بی مزه از ته دل میخندی خوشم میاد.
راستی به منم سر بزن.
سلام دیگه به یادت نیستم

یکی هست که همیشه به یادتته
اون وقت ببینم کی مثل من به یادتت
البته
راستی دوتاخبرتوپ واسط دارم
سلام
پانی خیلی نازه آدم فقط میخواد نوازشش کنه
عجب معضل جالبیه واسه سرکار گذاشتن آدما
:: منو حالا نوازش کن .... که این فرصت نره از دست ::
:: شاید این اخرین باره .... که این احساسه زیبا هست ::
, :: منو حالا نوازش کن .... همین حالا که تب کردم ::
, :: اگه لمسم کنی شاید .... به دنیای تو برگردم ::
:: هنورم میشه عاشق بود .... تو باشی کاره سختی نیست ::
:: بدون مزر با من باش .... اگرچه دیگه وقتی نیست ::
:: نبینم این دمه رفتن .... تو چشمات غصه میشینه ::
:: همه اشکاتو میبوسم ....میدونم قسمتم اینه ::
مرسی از لطفتون
سلاااااااااااااااااااااااااااااااام.ممنون که سر زدی...بازم بیا...
سلام دوست عزیز
ممنون که به وبلاگ من اومدی و نظر گذاشتی
از اینکه وقت گذاشتی و مطالب من را خوندی بی نهایت سپاسگذارم
من هم مطلب اخیر شما را خواندم
شما مسائل روز را با طنز زیبای خود روان بیان کردید
اون شعری هم که در مورد مادر گفته بودید را مرور کردم
فکر کنم باید افتخار آشنائی بیشتری با همدیگر پیدا کنیم
منظر شما هستم
میبینم که یکی افتخار اشنایی بیشتر دادستی
سارا گول نخوریاااااااااااااااااااااا
عکسشو دیدم خیلی مال نیست ولی تحصیل کردست آیندت روشنه.
هرچی خواستم لینک نظر دادن غیر فعال کنم نشد.
ما کلا از عجایبیم
میگم این نانی و پانی محصول جدید رانی و شانی می باشند ایا؟
پشت قاب شیشه پنجره ای که شبای منو با خود می بره
جایی که گذشته هام مثل تصویر از تو باغش می گذره
پشت قاب بی نفس مثل او پرنده که دلش گرفته تو قفس
مثل یه حقیقت رفته به باد منو با خود میبره مثل یه رویا توی خواب
شهر من من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش
از پس شیشه تو را می بینم که گرفتی مرا در بر خویش
من وضو با نفس خیال تو میگیرم و تو را می خوانم
و به شوق فردا که تو را خواهم دید چشم به راه می مانم
تن من پاره ای از آن تن توست
و قشنگترین شبای پر ستاره شب توست
ممنون از حضورتون
موفقیت شما آرزوی ماست
سلام مهربون
هوا ایراد نداره میگذره امیدوارم هیچ وقت زندگیت گرد و غباری نشه
راستی این آمی عجب آدمیه بابا چقدر به یادته بعد تو بهش زنگ می زنی دعواش می کنی خداییش خیلی با حوصله ای
منتظر حضورت هستم - موفق باشی
سلام دختر عمه همسر جون
خوبی انشالله!؟
گفته اند: شرف المکان بالمکین - شرافت هر مکانی به انسانهایی است که در آنجا زندگی می کنند! --- وقتی تو برای انسانی ارزش قائل نشوی خودبخود رفتن به آن مکان برایت دلسرد می شود!
من نیز با تو موافقم! عقل و شعور به تحصیل و پول و ماشین و مال و منال نیست! عقل وشعور در پایین شهر همین شهر تهران خودمان یعنی جایی که من در انجا متولد شده ام خیلی خیلی بیشتر از شمال تهران است! حتی صادقیه!
دل که برود .... بگذریم!
خشو و سلامت باشی سلام ما را هم گرم به آن همستر برسان!
میشه من از اون مداد رنگیا بردارم بعد اون خونه و ادمک و بادکنکشو رنگ کنم؟! چه حس خوبی بهم داد این ....
همسترت و مهمونتون خوشگلن....منم تا دو سال پیش همیشه همستر داشتم...ولی حالا که گربه دارم یه کمی خطرناکه!!!
وای سر اون میس کال ها کلی خندیدم... و به واکنشی که نشون دادی یعنی که به یادشی!
ممنون که سر زدی.بازم پیشم بیا
salam,sara jan,khubi,ghadam ru cheshe man gozashti,kheyli khosh hal shodam behem bazam sar zadi,yade ghozashte shad baad.
سلام
خوبی سارا خانم
فکر میکردم که دیگه کسی رو نتونم پیدا کنم که از قدیم تو اینترنت می شناختم ولی پیدات کردم.
چه خبر بازم بهم سر بزن من همیشه منتظرتم
در ضمن منم سارای خودمو پیدا کردم.
برای یاد آوری قدیما حتما به آرشیوم(بهمن ۸۴)سر بزن.قربان مرام ومعرفتت...
سلام مهربون
منتظر نهادن قدم های سبزتان در بلوط هستم
مانا باشی
سلام سارای مع.......................................


ایدیم چی شد؟هان هان هانننننننننننننننننننننننن
امی هستم
هیجان زده نشو
خوب بده یکی همیه به یادته
سلام
خوبه که آمی همش به یادته. راستی عنوان این پستت هم خیلی خوشگل بود.
مرسی که سر زدی
اسمتو که دیدم یاد «فریدون فروغی » افتادم
امید وارم هیچ وقت زنجیر به دست و پات نباشه
سلام توهمه شرایط به یادتم امی جون
خدایی هیچ جای دنیا جز ایران میس کال هم چی معنی نمیده!
سلام مهربون[گل]
سرو نازی است که شاداب تر از صبح بهار
قد بر افراشته از سینه دشت
سرخوش از باده تنهایی خویش
من در اندیشه که این سرو بلند
وینهمه تازگی و شادابی
در بیابانی دور که نروید جز خار
که نتوفد جز باد که نجنبد نفسی از نفسی ...
خنده ای می رسد از سنگ به گوش!.....
به روزم و در انتظار حضور مهربانتان
سلام سارا جون.وبلاگ خیلی خیلی خیلی خوبی داری.چیزایی که می نویسی خیلی با مزه س.حتما به وبلاگ من هم سر بزن.خوشحال می شم بهم سر بزی.بای
salam sara jo0o0n.khooobi?mer30 k b weblagam sar zadi.azat khili khosham miad.age etelaati darbare shahab dari bem bede.mikham shumaramo bet bedm chun azat khosham miad.09386410533.felan jigar
سلام سارا جونم.خوبی؟مرسی که به من سر زدی.اگه خواستی بازم بهم سر بزن خوشحال میشم.اگه دوس داشتی هم بهم اس بده.بوس.فعلا
سلام مهربون[گل]
"خلوت با بهترین دوست" فکر می کنم این مطلب ارزش خوندن داشته باشه
حضورتان را انتظار می کشم[بدرود]
زمانی معلوم...
من شما رو تو وبلاگ دوزخ سرد دیدم
گفتم شاید از وبلاگ من خوشت بیاد
مطالبتو خوندم
به آمی و نانی و تاتی و مامی و کامی سلام برسون .
سلام سارا جون.چطوری؟چرا دیگه بهم سر نمی زنی؟وبلاگت خیلی با حاله.از نوشته هات خوشم می اد.حتما بهم سر بزن.اگه خواستی بهم اس بده خوشحال میشم.راسی چند سالته؟فعلا جیگر

بابا سارا چرا دیگه نمینویسی؟ من فکر میکردم خودم فقط دیر به دیر آپ میکنم!
سلام [گل][گل][گل]
آپ کردم خوشحالم میکنی اگه بیای و نظر بدی...[گل]
سلام.وب با حالی داری.
ولی اینجا سبزها می ریزند و زرد ها بر شاخه ها باقی می مانند(هالو).منتظرتم.
سلام سارا جونم.مرسی که بهم سر زدی.حتما بهم سر بزن.منم بهت سر می زنم حتما.خیلی دوست دارم.بوس
سلام سارا جون چرا چیزی تمی نویسی؟؟؟؟؟؟؟
سلام
توی وبلاگ ؛دل تنهای من؛نوشته بودین که به درد عشق گرفتار شدین!
و توی وبلاگ خودتونم نوشته بودین که از زندگی ناراضی هستینو....
نه جانم اگه از آسمون بالا بری و پایین بیای به آرامش نمیرسی اما اگه واقعان میخواید به آرامش برسید از من بپرسید که گره کارتون دست منه !
خوشحال میشم کمکتون کنم!
خدانگهدار
منم عاشق حیوونام
الان 3 تا همستر به اسمای پانی و گندم و لوسی با 2 تا لاک پشت ( لاکی و تاینی ) و یه فایتر دارم که با بدبختی خونوادمو راضی کردم بزارن نگهشون دارم
خیلی جیگرننن
سلام عزیزم
از مطالبت خیلی خوشم اومد. من لینکت کردم اگه دوست داشتی توهم لینکم کن
و حتما حتما بهم سربزن.
خوش باشی