یک ساعته که توی دفتر کارم روبروی کامپیوترم نشستم و صفحه سفید و خالی WORDرو نگاه می کنم و فکر می کنم که چی بنویسم ؟اینقدر نوشتنی های زندگیم زیاد شده که نمی دونم باید از کدوم و کجا شروع کنم . فقط چند خط شعراز خودم نوشتم برای کسی که باز عصبانیش کردم .
در سر در گمی هایت گم می شوم
توی دست های تو پوچ می شوم
وقتی خسته ای از روز مره گی هایت
من برایت خلاصه ای بیهوده می شوم
یک شب بی خیال تو خواستم باشم
دیدم این شهر پراز هذیان است می ترسم
گفتم بی صدای تو سر شود یک روزم
روزها رفت و صدای تو ماند در گوشم
به م . هــ عزیزم
پ.ن: شماره ات را اگر داشتم همین امشب زنگ می زدم قطع می کردم .
چه حس جالبیه این .... شماره اش رو داشته باشی تا زنگ بزنی قطع کنی....
سلام دوست مهربون
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است.
حرف هایم ، مثل یک تکه چمن روشن بود.
من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد.
خشنود باشی و برقرار
سلام سارا جان
دلم میخواهد دلت هر چه میخواهد همان شود تا خشنود باشی
... دلم خشنودیت را میخواهد
شاد باشی و برقرار
بعد از اون پستی که چند وقت پیش برام گذاشتی تو صندوق پستی وبت برات چند بار پیام گذاشتم ولی جوابی ندادی شاید نخوندی اما به هر حال خبرم کن..
سلام سارا خوبی؟ ببینم تو که بی معرفت نبودی؟ چرا دیگه سر نمی زنی؟ راستی اپتو خوندم شعرت قشنگ بود!بقیشم که خصوصی بود!
راستی اپم بیا!
کسی که خود را در شادی به بند می کشد
بالهای زندگی اش را نابود می کند
اما کسی که بالهای شادی را به هنگام پرواز می بوسد
در طلوعی جاودانه زندگی می کند .
( ویلیام بلیک)
---------------
سلام دوست خوب من
متنهای بسیار زیبایی تو بلاگت خوندم
بغضمو پس از سه سال و نیم شکستمو دوباره احساسمو واسه عشق از دست رفته اما.... نوشتم
خوشحال میشم به خونه تازه غبار روبی شدم بیای
با سلام ... شما رو لینک کردم...اگر دوست داشتی من رو لینک کن...
سلام سارا جان
وقتی وارد مدیریت وبلاگ بشی در قسمت نوار بالایی چند گزینه هست که یکی از اونها صندوق پستی شماست من برای شما چند بار در اون قسمت پیام گذاشتم - اما اگه دریافت نکردی خبر کن .. یا ایمیل بده
خوشحالم که می فهمی من را
بدون شک تو ومن انسانهای خوشبختی هستیم به خاطر داشتن چنین دوستانی...
سلام قربونت برم! خوبی؟
مرسی از اینکه به وبلاگم اومدی.
در مورد مطلبت هم باید بگم باز به شما که دو ساعت توی محل کارت وقت داری که به صفحه word زل بزنی ما که وقت نگاه کردن به خودمون رو هم نداریم.
موفق باشی عزیزم
سلام عزیزم خوبی ؟؟؟
شعرتم خیلی زیبا بود
مرسی که بهم سر زدی
بازم بیا
شعر خیلی قشنگی بود...کلی لذت بردم...مخصوصا وقتی فهمیدم مخاطب خاصی داره...چقدر قشنگه که برات شعر بگن...امیدوارم که دیگه ناراحتی ای بینتون وجود نداشته باشه
هرکاریت کنن نوشتنت ضایع است
سلام عزیزم
از نگاه مهربون و خالصانه تون تو این شعر زیبا لذت بردم .
بهترین ها رو واست آرزو می کنم
مانا باشی
برف هم بی قرار تو بود که ...
پر نکرد جای پایت را
وقتی که
می رفتی...!!
درسته فقط میای و نگاهی به وبلاگم می کنی سریع در می ری... و نظر نمی دی...
ولی بازم دمت گرم
.
مطمئن مطمئن نیستما
فقط حس می کنم میای و میری
درست مث بارون سر زده
به هر حال...
شعر قشنگ بود
امیدوارم بهش برسی
ولی زیاد خصوصیش نکن آدم احساس می کنه غریبه اس
...
این رو هم یادت نره:
ناگهان چه زود دیر می شود.
سلام سارا جان
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما .....
این روزها صبور شده ام ... خشنود باشی و برقرار
سلام
یکی بیاد ذهن منو بخارونه
به روزم
سلام
وبلاگ آقای هشت به روز شد با
بیا هم دست بشیم خوبم واسه نابودی غصه
که دیگه خون دل خوردن از این تنهاییا بسه
و چشم به راه تانم
سلام سارا . خوشحالم از آشناییت . مرسی که اومدی.
شعر قشنگی بود...
سلام
دیروز
ما زندگی را
به بازی گرفتیم
امروز، او
ما را...........
فردا؟؟
سلام من دنبال یه کار میگردم که بهم حقوق بدن و من بتونم مثلا تو وبلاگم پست بزارم سراغ داری؟