آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

آدمک ها

و من خسته تراز همیشه از جستجوی خویش آمده ام

آیا روزی خواهد آمد که روز من باشد

 

ظهر بعد از ناهار روی تختم ولو می شم پتو رو روی سرم می کشم نمی دونم ساعت چنده فقط می دونم شب شده مامان با نگرانی بیدارم می کنه می پرسه حالت خوبه؟ نگای ساعت می کنم ساعت 11 شبه احساس می کنم فلج شدم می ترسم بدنمو تکون بدم بدنم سنگین شده مثل کسی که قطع نخاع می شه .مامان واسم سوپ اماده درست می کنه میاره به زور بدنمو جابجا می کنم و بلند می شم از اینکه می بینم فلج نیستم خوشحال می شم مامان همچنان با تعجب بهم خیر ه شده و من می خندم سوپ رو آروم آروم می خورم و کمی بهتر می شم مامان می ره می خوابه من یه لیوان چای می خورم و 2 ساعت بعد دوباره می خوابم تا فردا. همون شب همه فامیل تو عروسی پسر داییم توی یکی از باغهای شهریار خوش بودنو و من دمق افتاده بودم روی تخت و چراشو خودم بهتر از هر کسی می دونم.

به مامانم می گم دوست داشتم برم عروسی و مامان می گه دیگه بهش فکر نکن. اما من به نرفتن فکر نمی کردم به چرای نرفتن فکر کردم و به اینکه به قول دخترخالم ما برای خوش بودن و خوشحالیمون باید تاوان پس بدیم و مجازات شیم و بعد از خندیدن تحقیر شیم  

 

به مامانم یاد دادم اس ام اس بفرسته و از اون روز دهن منو سرویس کرده و کلمه کلمه حرفا و توضیحات فرستادن پیام رو نوشته .یه شب براش اس ام اس فرستادم و دیدم مامانم پرید طرف گوشی و دفترچشو باز کرد و از روی نوشته هاش رفت تو پیام ها و خلاصه پیام منو خوند و دید نوشتم آفرین مُنگول !  مامانم گفت بی تربیت خیلی لوسی و من کلی بهش خندیدم .چند روز پیش هم هر چی بهش می گفتم حرف خودشو می زد و از دهنم پرید بهش گفتم چه خریه! اونم با خونسردی گفت خر خودتی .  

دیشب خواب آقای هـ رو دیدم صبح بهش زنگ زدم گفتم حالتون خوبه تشکر کرد و دلیل احوالپرسی بی سابقه منو پرسید و منم گفتم که خوابتونو دیدم گفت خیر باشه چی دیدی گفتم دیدمت برات تعریف می کنم حالا موندم چه جوری بهش بگم تو خواب همدیگه رو دوست داشتیم و من بغلش کردم    

این روزها فقط به خودم فکر می کنم 

اما یواشکی به تو هم فکر می کنم 

 سارا و آمی و سرور

پ.ن: راستی چرا هیچی بسکویت HI BAY نمی شه؟

نظرات 32 + ارسال نظر
س م ح شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ب.ظ http://baraye2bar.blogsky.com

خواب زن چپه
:))

امی یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:37 ق.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

سلام سارا عجب پس به مامانت اس دادنویاد دادی
منوازیتام خودمونوکشتیم تامامان یادگرفت
راستی دارم تصورمیکنم چطوری تویخواب ههههههههههه روبقل کردی احتمالا اب لمبوش کردی
انشاالا..........که تعبیرمیشه

آلما یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ق.ظ http://ghamabad.blogsky.com

سلام دوست عزیز.وب خیلی قشنگی داری.اگه به غم آباد منم سر بزنی خوشحالم میکنی.اگه با لینک موافق بودی خبرم کن

نیمه مست (بهروز) یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ق.ظ http://www.dalvandi.ir/blog

آنچه دیدی بر قرار خود نماند
وانچه بینی هم نماند بر قرار
این همه هیچ است چون می‌بگذرد
تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار
...

مولانا

وحید یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:05 ب.ظ http://www.dastkhatt.mihanblog.com

می بینم که شماره موبایلشو هم بهت داده
امیدوارم پروژه ی موفقی داشته باشی سارا جون
لازم نیست خوابتو براش تعریف کنی
لازمه بهش بگی که قراره یه اتفاق خوب واسش بیفته.
موفقیت تو آرزوی منه

nima دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ق.ظ http://www.1985boys.blogfa.com

salam,to ham hamishe shad bashi,kheili narahatam ke nemitonam upe jadidet ro bekhonam va daram lahze shomari mikonam,vali midonam ghashange,,,

آلما دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ب.ظ http://ghamabad.blogsky.com

لینکیدم.

مسعود دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.mimic.blogsky.com

سلام دوست قدیمی من
چطوری ؟
وای نمیدونی چقدر خوشحالم میبینم هنوز داری ادامه میدی ؟

عباس دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:55 ب.ظ http://without-love.blogsky.com/

سلام مهربانم!
لینک شدی

نیما سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ق.ظ http://1985boys.blogfa.com

سلامممم.
امروز تونستم آپت رو بخونم...
می تونی این جوری خواب رو تعریف کنی که توی یه چاه افتاده بودی و اومده نجاتت داده و از شدت ترس چاه تو بقلت آرام گرفتم و در بغلت دیگه از چیزی نمی ترسیدم.البته باید پاز داغش رو هم زیاد کنی(من نمی دونم چرا اینارو به شما می گم شما دخترا که تو این کار استادید...)...
همیشه شاد باشی.ما دوستتون داریم

نیما سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ق.ظ http://1985boys.blogfa.com

هیچ اتفاقی نیفتاد(چه بی احساس).
حالا یه بار دیگه بگو خوابشو دیدی که با تو رو بسته به درخت می خواد بکشدت(اینجا ازش بپرش واقعاً از من ناراحتی...وسط تعریف خواب)ببین چی میگه بعد بگو چاقو رو بردی بالا بزنی جیغ کشیدم و از خواب پریدم...بگو شاید یه پیزی گفت...
شاد باشی دوستم

منجر به زن سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ http://dozakhesard.blogfa.com

دیدیش اخم کن برو تو سینش بگو :هی مرتک مگر تو را شرم نیست که خودت را چسبانده بودندی به من چنان که دم نتوان زد ایا تو را هیچ بیم از اخرت نیست مگر نه این است که دوزخ را برشما حلالتر از شیر مادر کردندی مگر نه این است که خواب تعبیر حقایق روز مرگی بودندی ژس یا مرا شوهر شو یا تنگ در اغوش گیر که جونه مامان که تازه اس ام اس فرستادن یاد گرفته حلالت نمیکنم

الهام سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.gharibeyeashna77.blogfa.com

سلام دوست گلم
خوبی؟
مرســـــــــــــــی که به وبم سر زدی
چه وبلاگ خوبی داری!آدم توش احساس راحتی میکنه
اگه مایل به تبادل لینک لودی خبرم کن
منتظرتما!!!!
موفق باشی

نیما سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:34 ب.ظ http://1985boys.blogfa.com

به هیچ وجه نمیشه ملایم تر یا می تونی برعکی کنی که تو می خواستی بکشیش...
بیا عزیز....

امی سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:50 ب.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

سلام سارا جون جونیم اون انگشتارومعرفی نکردی
خوب من میگم سمت راستس ساراست وسطیه منم اون یکیم سرور
اوشکل شده

امی سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

نشون نداد
چون هیچی هیچکس امی نمیشه
هیچ وقت اون ورزکه های بای میخوردی یادم نمیره همچین باهیجان میخوردی که انگاراولین باره

امیر سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:01 ب.ظ http://amirvashani.blogfa.com

سلام گلم [گل]
با یه ترانه آپم[گل]
زیاد منتظرم نذار[گل]

رعنا چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ق.ظ

انگار که زیر و رو شدم بعد از تو
در چاه خودم فرو شدم بعد از تو
از بس به دلم دروغ گفتم بانو!
چوپان دروغگو شدم بعد از تو

امی چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ق.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

اوه اوه اوه رعناواین حرفااااااااااااااااااااااااااااااا

بلوط پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ق.ظ

سلام مهربون
چند روزی بخاطر قطع بودن اینترنت نبودم و شرمنده دوستای گلی مثل تو شدم که سر می زدید و من نمی اومدم

در فروبسته ترین دشواری ،
در گرانبارترین نومیدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
- هیچت ار نیست مخور خون جگر ،
دست که هست !

بیستون را یاد آر ،
دست هایت را بسپار به کار ،
کوه را چون پَر کاه از سر راهت بردار !

وه چه نیروی شگفت انگیزی است ،
دست هایی که به هم پیوسته است !
به یقین ، هر که به هر جای ، در آید از پای
دست هایش بسته است !

دست در دست کسی ،
یعنی : پیوند دو جان !
دست در دست کسی
یعنی : پیمان دو عشق !
دست در دست کسی داری اگر ،
دانی ، دست ،
چه سخن ها که بیان می کند از دوست به دوست

تو بلوط تولده - خشنود باشی و برقرار

alfmehr.persianblog.ir پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:18 ب.ظ http://alfmehr.persianblog.ir

قابل توجه دوستان عزیز اولین اثر رسمی اینجانب احمد سپنتامهر با نام آوازهای رویای شیشه ای به زودی به چاپ خواهد رسید از دوستان بازدید کننده خواهشمند است جهت حمایت و همکاری این مطلب را در وبلاگ شان منتشر کنند.

پیشاپیش از همکاری کلیه دوستان نهایت تشکر را دارم. الف-مهر

بلوط شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:38 ب.ظ

سلام مهربون
میگم هنوز هم به خودت فکر می کنی
پیشنهاد می کنم که بیشتر از همه به خودت فکر کن و برای خودت همیشه اولویت اول رو در نظر بگیر چرا که اونی که به تو شخصیت میده و تو رو با ارزش جلوه میده فقط و فقط خودتی
پایدار باشی

بلوط دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ق.ظ

سلام مهربون
سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
منشین در پس این بهت گران
مدران جامه جان را مدران
مکن ای خسته درین بغض درنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ

امیدوارم دلتنگی هات سامان گرفته باشن و الان حال و هوات خوش باشند
حضورتون تو بلوط مایه خرسندی است
شاد باشی و برقرار

کوچولو عاشق سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ق.ظ http://love-city.blogsky.com

سلام
رفتی و با رفتنت قلبم شکست
دل من تنها شدی خدایی هست

امی سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ق.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

سلام
این تیکه روحال کن...
ادمک دست وژاهات چوبی وخشکن میدونم توسینت جای دل وخالی گذاشتن میدونم هیچ کسی غصه قلبت رونخورده دل ادما اخه توسینه مرده

نیما سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:39 ب.ظ http://1985boys.blogfa.com

آدمک دیگه نمیای؟؟؟؟ما دوستت داریم

ابوذر شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ب.ظ http://ashe.blogfa.com/


« بگذار چنان از خواب بر ایم
که کوچه های شهر
حضور مرا دریابند
دستانت آشتی است
ودوستانی که یاری می دهند
تا دشمنی
از یاد برده شود "
- شاملو -

بلوط یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام مهربون - نماز و روزه هات قبول

نفس می زند موج
نفس می زند موج
ساحل نمی گیردش دست
پس می زند موج
فغانی به فریاد رس می زند موج
من آن رانده مانده بی شکیبم
که راهم به فریاد رس بسته
دست فغانم شکسته
زمین زیر پایم تهی می کند جای
زمان در کنارم عبث می زند موج
نه در من غزل می زند بال
مه در دل هوس می زند موج
رها کن رها کن
که این شعله خرد چندان نپاید
یکی برق سوزنده باید
کزین تنگنا ره گشاید
کران تا کران خار و خس میزند موج
گر این نغمه این دانه اشک
درین خاک رویید و بالید و بشکفت
پس از مرگ بلبل ببینید
چه خوش بوی گل در قفس می زند موج

پایدار باشی
منتظر حضورت هستم

بهار یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.matintop.blogfa.com

سلام
ممنون از حضورت
وب جالبی داری
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن!!

شیما دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ق.ظ http://www.pinh.blogfa.com

اتفاقا من از های بایم تنفرم

چه تفاهمی

کیانا دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:21 ب.ظ http://kianaaa.blogfa.com

سلام عزیزم من اومدم به وبلاگت اما هر کاری می کردم نمی تونسم نظر بدم نمی دونم مشکل کجا بود اپت قشنگه منم اپممممممممممممممممم بهم سر بزن عزیزم خوشحال میشم اگه خواسی بیا تبادل لینک منو با اسم طرفداران شهاب حسینی(کیانا)لینک کن من تو رو با چه اسمی لینک کنم عزیزم ؟

مهسا یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ب.ظ http://mahsakhanoomi.blogfa.com

عجب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد